جوونی و هزار آرزو پشت موی بلند و پشت بازو |
در جستجوی رنگین کمون همگی از خونه زدن بیرون | |
حرف از تقسیم آب و گندم فتح دروازه تمدن | |
صلح و دوستی دنیای ایده آل دنیای عاشقای بی خیال | |
یکی تو جمع خودشو یادش رفت یکی یه چیزی جا گذاشت و مجبور شد برگرده | |
یکی زد تو کار کت شلوار و کاپشن یکی زندگیشو فروخت به استاک آپشن | |
شادی دیپرشن گرفت و بستری شد شکوفه دق کرد و پژمرد | |
آزاده زیاد حرف زد افتاد تو زندون امید و فرستادن قبرستون | |
ایمان زد تو کار شک و تردید رستم خماره، میگن تو ترکه دایی | |
پیمان زد زیر حرفش و فرار کرد آرزو گم شد شاید یه روز برگرده | |
امان از سرنوشت بی انجام، پنجره های رو به غروب امان از این چاه بی انتها، رفیق بد، زغال خوب | |
رفیق بد، زغال خوب، زغال خوب |
یوسف جان مخلصیم داداش.....سارا خانم ...جوان!!!؟؟؟...خب تا این سن نوجوانی البته تجربیاتی اعم از شکست و پیروزی داشتم اما این شرح حال جوونای این آب و خاکه که ضمنا اسامی تمامیه صفات پسندیده انسانیست که تو این وانفسا رنگ باخته.....آوا بانو ممنون از تعریفتون
یکی یه چیزی جا گذاشت و مجبور شد برگرده
داریوش عزیز تو بی نظیری
سلام دوست عزیز
بسیار درد دل عمیقی میان وازه ها دیدم گویی صدای تنهایی یک جوان شکست خورده را منعکس میکنند.. امیدوارم شکست را تجربه نکرده باشید
موفق باشید
امان از سرنوشت بی انجام
آزاده؟ شادی؟ شکوفه؟ آرزو؟
667690 بازدید
13 بازدید امروز
869 بازدید دیروز
5956 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian