نه اینکه یادم رفته باشد ، نه . گذاشتم یکی دو روزی بگذرد و زهر ابتذال دست مالی شده ی این روز گرفته شود . اگرچه تو هم منتظر ننشسته ای. برای مثل منی که قافله زمان از روی لحظاتم عبور کرده و فقط گرد و خاکش را به سر و ریشم گذارده چندان به روز بودن مهم نیست. عادتم را میدانی که ، از همان اولش هم خیلی به روز نبودم. میدانم گهگاه گذری به این محله قدیمی داری. تو و خیلی های دیگر پر کشیدید به محله های بالاتر . من هم آمدم .اما برای من سخت بود دور بودن از کوچه های خاک آلود و جوب های پر از لجن و آدمهای معمولی که عشق معمولی و نفرتهای معمولی شان را کاملا عریان و ناشیانه ابراز میکنند و بی تکلف . قاطی صنایع ادبی و فنون خاص ابراز حس نمیشوند و با کپی از عاشقانه های فضای مجازی در آسان ترین شکل ممکن و مثل نقل و نبات ابراز علاقه میکنند . امروز عاشقند و فردا فارق و در آن واحد یک دوجین سوگلیِ نر و ماده در خورجینشان یافت میشود..
گوشه ی همین اتاق کاه گلی باقی هزارن سال گذشته از روزهای خوبی که خون را در پیرانه سری به رگ هایم دواند را گذران میکنم و با ورق زدن ردِ پایت بر چرک نوشته های تاریخ گذشته دلخوش.
امروز ... نه ، روزیکه گذشت برای من نیست و شاید فقط سوگواره ای بر روزهای گرمِ زمستان آن سالها . روزهایی که چون لحظات ناب کودکی بسان باد گذشت. زنگ این جمله استخوانم را میلرزاند : عجب مزه ای داره ...
بقول اون کلمه معروف که فصل مشترکِ پنهان کردنِ دلخوری هایمان بود:
بیخیال...
آخرین بار میگفتی کلاسهای تافل رو میگذرونی . امیدوارم مثل من تو نیمه راه رهاش نکرده باشی . حداقل اونقدر که بتونی این چند جمله لاتین دست و پا شکسته ی رو مرور کنی.
I lose you again in circle of love and take refuge from my God, the only sentry to keep you in this circle.
I'm sure I've taken a good sentry. Some times I feel pain in my eyes and can't beer any more tears. What should I do? If the challenging of love lasts years, if it has problems, if it needs power to encounter hardships, I've got to tolerate and stay. Should encounter and have patience and go on the challenge. I use power of love as the protector for my uncontrollable heart and also, I want him to protect you and increase your power for the hardships come to you. If you forget even to open the window of your black bricks room, go to that notes written last winter. incarnation of that sigh, one by Maybe a word of hope was written. I gave my heart's sigh to fall breeze. Each black bricks of your room are one.
حتی اگر یادت رفت پنجره اتاق آجر مشکی ات را باز کنی، سری به جزوه های نوشته شده زمستان های گذشته بزن.
667733 بازدید
56 بازدید امروز
869 بازدید دیروز
5999 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian