چشمهایم دیوارهای اتاق را جستجو میکند. اینجا روبروی من نشسته ای توی قابِ عکس کهنه ی گَل دیوار. پاهایت را توی هوا تاب می دهی و ترانه می خوانی. صدایت از روی دیوار سر می خورد و پخشِ زمین می شود. گِرد اتاق راه می روم. پایم روی صدایت می لغزد. تعادلم از پنجره پرت می شود. می رقصانی ام، می چرخانی ام، می گردانی ام، تا قدیمی ترین ترانه های ابی، که همیشه پر بود از طعم عشق و عسل!
می خندی، نشسته ای کنج اتاق و می خندی، به سیگار لای انگشتانم، به نوشتن هایم، به خیره شدن هایم روی قاب کهنه ی خالیِ سینه ی دیوار. می نویسم ات. چایی هایت عِطر دارچین دارد. بخارش لای انگشتهایت می پیچد، تا زیر پوستم می دود، لای موهایت می رقصد و والس می نشیند روی پنجره. پنجره توی هوا تاب می خورد و می رود، می رود تا قدیمی ترین ترانه های ابی، تا طعم عشق و عسل!
میز بوی تو دارد وقتی چایی و کیک های عصرانه ات روی آن می نشیند. تا لب پنجره می روی و زل میزنی به بازیِ گربه های توی حیاط. لجم می گیرد، حسادت می کنم به همه ی گربه های دنیا. پای پنجره می بوسمت. گربه ها ساکت می شوند و توی دلشان فحشم می دهند. دستم را آرام دور کمرت حلقه می کنم و بیلاخم را نشانشان می دهم. دلم خنک می شود. برمی گردم پشت میز و باز می نویسمت. تو مثل اولین صدای گاز زدنی به یک سیب قرمز، مثل بوی کیک های گردویی عصر در اولین لحظه ی باز کردن فر، تو خود قدیمی ترین ترانه های ابی یی، با طعم عشق و عسل!
خانم بهار . خوشبحال گربه ها
ای کاش من هم یک گربه بودم
همایون عزیز
با مطلب قبل دوستان رو آماده کردم وبا این مطلب سعی بر ایجاد نوستالوژی شده تا یادی از عشق افلاطونی بر باد رفته کنند برای تجدید تنبان وانگیزه لازم برای خریت مکرر را بدست بیاورند باشد که که در این طریق صواب خداوند یاریمان دهد که در این عمل خیر وَمارَئَینا اِلا جَمیلا.
بانو سکوت عزیز
باور کنید هیچ وقت میونه خوبی با گربه ها نداشتم . حالا با سگ ها یه چیزی اما گربه خیر .
بهار خانم مرسی از ابراز همدردیتون با گربه جات.
667724 بازدید
47 بازدید امروز
869 بازدید دیروز
5990 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian