صاحب این جنگل را میشناسم
که هرآینه در روستا خانه دارد و ایستادن مرا
در اینجا نخواهد دید و نخواهد دید
به نظاره ایستادنم را بر برفپوش شدن جنگلش
اسب کوچکم بیگمان در شگفت مانده
این ایستادن را، بدون نزدیک بودن خانه و کاشانهای
این ایستادن را، در میان راه جنگل و دریاچه
این ایستادن را، در تارترین شامگاه سال
زنگولههای گردنش را تکانی میدهد
تا پرسیدهباشد که آیا اشتباهی در کار است؟
تنها صدای دیگر، گذر آرام باد است و
دانههای کرک وار برف
جنگل دلانگیز است، تاریک است و ژرف
اما من عهدهایی دارم تا وفا کنم
و فرسنگها راه پیش از خوابیدن
و فرسنگها راه پیش از خوابیدن
668572 بازدید
275 بازدید امروز
620 بازدید دیروز
6542 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian