معدنچیان همینطور دارند با چراغ قوه هائی برسرسخت به کندن خود سرم ادامه میدهند
راههای صعب العبور مغزی-نخاعی کار را برای کند وکاوبیشتر سخت ترمی کند
دیوارهای کروی حافظه به دلیل سست شدن پایه های شل عصبی
آرام آرام وبی صدا در خود یکی یکی فرومی ریزند
مته ها از فکر فروکردن خود بی وقفه دست نمی کشند
بر اثر شدت انفجار مواد کار گذاشته شده در دیواره ها
خاطرات دیگر سرخود چیزی به خاطر نمی آورند
وبصورت دسته جمعی در ناخودآگاه فرسوده و تاریکم می پرند
تخریب شدت بیشتری به خود گرفته است
با هر انفجار بخشی از مغز ولایه های سخت گذشته متلاشی می شود
ودسترسی به کانالهای ارتباطی و راههای تماما دست ساز
تا آنجائی که دست وارد عمل می شود وخودش رادر پایین تنه طرف معامله می کند
عملا مختل شده است
چیز مشهود و برجسته ای قابل لمس نیست
تمام علائم حیاتی با خاک یکسان شده وبرگشت به زندگی چرب پیرامونی عمل غیر ممکن
تنها مانند تک یاخته ای تک سلولی از ذخیره غذائی تنهائی خودم تغذیه میکنم
وبه همین منوال ادامه حیاتم را به تاخیرمی اندازم
جستجو در پس مانده ها وتکه استخوانهای مهره دارانی که از نسلهای هزارساله ام به جا مانده
خرت و پرت های فراموش شده ا ی را در این آوار به خاطرم می پراکند
چیز دندانگیری به دست نمی آید
بناچار مانند میمونی جهش یافته با صورتی پشمین
در فیلمی از کوبریک اودیسه فضائی 2001
تکه استخوانهای بدرد نخور اجدادم را به سمت همگان پرتاب می کنم
و صحنه آهسته در ادامه به سمت زندگی سرخوده ام در آینده هدایت می شوم......... رضا کرد بچه
ایام سوگواری اباعبدالله تسلیت
حاج رضا آدرس که بالای صفحه خدمتون هست...اما هنوز پستی نذاشتم دادا .....فرصت کنم امروز چشم
تکه استخوانهای بدرد نخور اجدادم را به سمت همگان پرتاب می کنم
649819 بازدید
115 بازدید امروز
30 بازدید دیروز
909 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian