به دنیا آمده ایم که جهان از ما کره بکشد ؟!
از اندیشه و قلب و روحمان تنها عورت و آلتمان را محتاج است !
اسطبل بو گندویی ست هستی ...
با خود می گویم : این عطیه ی خداوندی را تف کن روی عرش و به درک واصلش کن عشق را از ما که ربود قلب را با جادویی دروزخی* که به فراق قفلیده از عنتر ومنتر همه را آقایمان و هر چه سعد و سعید و سعادت را دریغ کرده کلمه ای موهوم" آزادی " نام کتابت کرده و میلیون میلیون راهی به قصد کشت در طلب سیاتیکمان را از رگ خشم علیه مان می شوراند و زیر تحمل ِ لش ِ وجودش مهره ی کمرمان را می ترکاند
" باید چکه ای از خود چکاند درون واژن ِ وال دهنش "
...
اما پیش از آن شعری ناتمام می سرایم
و به کسی تلفن خاهم کرد ... بعد سر خودم را از تن جدا می کنم و می اندازم روی تخت ِ خدا ! اگر چه به عقوبت باززایش دچارم کند
خوشا که خشمم رابه سیاق پیامبرانش به تفریب ِ* زنی فرو ننشانده ام ...
شاهین غمگسار
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*دروزخ :صورتی بسیار قدیمی از کلمه ی دوزخ است
*( تفریب : به دوا تنگ نمودن زن ، ... خود را .(لغت نامه ی دهخدا
سلام و عرض ادب
واااااااااااااااای داریوش عزیز
من ترجیح میدم هیچی نگم
............
649961 بازدید
257 بازدید امروز
30 بازدید دیروز
1051 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian