آشی که گلستان بار گذاشته
ابراهیم
گلستان کم کم دارد پا به دهمین دهه زندگیش می گذارد بیست و دوم مهرماه هشتاد و نه
سالگی را پشت سرگذاشت و نود ساله شد...یک زندگی پر از فراز و نشیب و البته در این
میان سه دهه سکوت ...تا حرف زده واکنش بر انگیخته و سوتفاهم ایجاد کرده ...لیلی
گلستان درموردش می گوید :�ابراهیم گلستان آش در هم جوشِ خوشمزهای است پر از
سبزیهای معطر، سیر داغ، نعنای داغ، کشک و زعفران که پس از خوردن آن به دل درد
شدیدی دچار میشوید.�
اما اینها همه
گفته های گلستان نیست ....خبری هست در خلوت و گوشه گیری کارهایی می کند که به زودی
زود و شاید یک دهه دیگر خبرش را بشنویم ...ذهنش همچنان فعال است و ناگفته ها را به
بهترین شکل بازگو می کند روزی ....تولدش مبارک ...عمرش دراز باد
****
گلستان به نقل از ویکیپدیا
سید ابراهیم گلستان (تقوی شیرازی) (متولد ۲۲ مهر ۱۳۰۱ در شیراز)، کارگردان، داستان نویس، مترجم، روزنامه نگار و عکاس ایرانی است. او اولین کارگردان ایرانی است که برنده یک جایزه بینالمللی شدهاست.او از متفکران هنرمند پیشرو ایران است و بسیاری از اتفاقات هنری پس از او وامدار اوست. او در سال ۱۳۴۰ برای فیلم یک آتش موفق به دریافت مدال برنز از جشنواره ونیز شد.
آثار مکتوب وی از سبکی خاص برخوردار است و بسیاری سبک نویسندگی وی را تأثیر پذیرفته از داستانهای کوتاه ارنست همینگوی میدانندگرچه او تاثیرپذیری از هیچ نویسندهای را نمیپذیرد. همچنین وی از زمرهٔ نخستین نویسندگان معاصر ایرانی معرفی میشود که برای زبان داستانی و استفاده از نثر آهنگین در قالبهای داستانی نوین، اهمیت قائل شد و به آن پرداخت. از این جهت نقش او در سیر پیشرفت داستان معاصر فارسی قابل توجهاست
گلستان و بوسی کوچولو
در سال ۱۳۸۴ فیلمی از بهمن فرمانآرا با نام یک بوس کوچولو در سینماهای ایران نمایش داده شد. در این فیلم که شخصیتی وجود دارد به نام �سعدی� که به دلیل برخی شباهتها (در نامها، پسزمینهٔ زندگی شخصیت و رویدادهای داستانی) وی را استعارهای از �گلستان� میدانند.
گروهی نیز فیلم را پاسخ به انتقادات مطرحشده در کتاب میدانند؛ �انتقاداتی که به نظر بسیاری از صاحبنظران و فعالان فرهنگی به مرزهای توهین هم رسیدهاست.�
خود فرمانآرا در جلسهٔ نقد و بررسی این فیلم که ۱۴ دی ۱۳۸۴ در فرهنگسرای نیاوران برگزار شد گفتهاست:
�آقای گلستان را در عمرم پنج شش بار بیش تر ندیدهام [�] و به خانواده ایشان هم احترام زیادی دارم. [�] من فکر میکنم دلیل این همه حرف و حدیث درباره این قضیه به این موضوع برمی گردد که نمایش فیلم من با انتشار کتاب نوشتن با دوربین همزمان شد. آقای گلستان در آن مصاحبه درباره خیلیها حرف زده بودند و یکی از دیالوگهای فیلم من هم این بود که همسر سعدی میگوید تو سالها نشستی در فرنگ و هر کس هر کار کرد آن را کوبیدی. این تقارن کتاب و فیلم باعث این تشابهها شدهاست. اصلاً قصد ندارم بگویم این نشانهها در فیلم من تصادفی و اتفاقی است، اما قرار هم نبوده که درباره ابراهیم گلستان فیلم بسازم... در بعضی نوشته ها میخوانم که میگویند ابراهیم گلستان به صراحت حرف هایش را زده، اما فرمان آرا شهامت نداشته مستقیم و با نشانی دقیق به شخصیت گلستان بپردازد. اینها احترام و ادب من را به بی شهامتی تعبیر کردند!�
دروود بر شما
سپاس از حضور گرمتون در وبلاگم
موفق و شاد باشید
به ریش نیست به ریشه است...!!!!!!!!!!! منم حرفتون رو قبول دارم .فقط یه کم هم چاشنی مثبت اندیشی بریزید رو واقع بینانگیتون بهتر میشه , نه؟
درود.
مطلب جالبی هستش.
به وبلاگ منم سر بزن.
ایشالا که خیلی خوش بگذره و بهترین کارو کردین
جای مارم خالی کنید
649951 بازدید
247 بازدید امروز
30 بازدید دیروز
1041 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian