آدرس را اشتباهی بدستمان دادند آنگاه که خداوند آیه های زمینی اش را با شکمی سیر یا رفع خماریِ یک وعده تاق میزد و آنگاه که خداوند کنار خیابان با صورتی بَزَک شده مردد بود کدام ماشین را سوار شود وآنگاه که خداوند با چثه کوچکش ده ساعت در روز بیگاری را به پشیزی معامله میکرد وآنگاه که خداوند به منتهای پستی در زمین و سرزمینی روزگارمیگذراند .همه روزهای من سه شنبه بودند و تو قرار بود جمعه بیایی .خانه ها مقدس بودند جایی برای ما نبود ما در خیابان ها بالغ می شدیم در ایستگاه های اتوبوس عاشق می شدیم و کودکان مان را در کوچه های بن بست به دنیا می آوردیم پدران مان سر از سجاده ها بر نمی داشتند ومادران مان پنهانی به آرمان های شان خیانت می کردند مابه امیدِ باختن آمده بودیم کم نبودیم اما تنها بودیم. دود سیگار را به چشم دختر همسایه می دادیم و چشم های خودمان در تصرف عدوانی اشک ها بود. من، ما نمی شد. ما در من گم بود. من در ایستگاه اتوبوس انگشتانم را ارضا می کردم که مادرم سر رسید و برایم زنی آورد که هنوز به دنیا نیامده بود. زن را گرفتم بوسیدم وکنجی نهادم تا لگد نخورد . زن،آیه ی مقدس نان از لای ران هایش جاری بود. زن،در من به دنیا می آمد. زن، من بود .من، ما بود و ما هنوز به دنیا نیامده بود. تمام روزها سه شنبه بودند دنیا مقدس بود وهنوز در هیچ کجا جایی برای ما نبود...
وهنوز در هیچ جا جایی برای ما نبود...
و هنوز در هیچ کجا جایی برای ما نبود...
سلام اینجا آدرس را درست دادن ولی خیلی چیزهای دیگه اشتباهه !!! این روزها واژه هایی مثل انسان و انسانیت و آزادی و زندگی و دوستی و نان و حلال و..... از بیخ و بن اشتباه هستن. عشق به خدا و عشق به مردم درست و زیبا و با قاطعیت عنوان بشه کفایت میکنه دیگه هرچی بادا باد...........
تولد اجباری هست و اینجا زندگی هم باید اجباری باشه!!!.
مریم خانم :حق با شماست
خانم بهار : همینطوره
همایون عزیز
گاهی نتیجه بازی از قبل معلومه وقتی قواعد بازی در لحظه تغییر میکند و هیچ داوری هم در کار نیست یا داور خودش مبدع قوانین لحظه ایست .امید به برد توهمی بیش نیست برادر من .ضمن اینکه همه ما به زور وارد بازی شده ایم یاد فیلم دوهاف تایم در جهنم افتادم که تیم نیروهای متفقین رو به اجبار روبروی تیم نازیها قرار دادند .با وجود خطاهای محرز تیم آلمان و ناداوریه داور باز هم تیم متفقین نتیجه رو به نفع خودش تمام کرد که در نهایت همه رو به گلوله بستند. یعنی چنانچه اونقدر چغر باشیم که قواعد تخمیه بازی و بیعدالتی داور هم حریفمان نشود باز هم پایانش له شدن است و نابودی.
اگر بگویم باید ش ا ش ی د به کل این بازی باز میگویند فلان و بهمان
ما به امید باختن آمده بودیم
هر روز سه شنبه بود و هرگز من، ما نمی شد
داریوش خان و تا زمانی که خدا لق لقه زبان ناکسان می شه هیچ گاه من ما نمی شه
649789 بازدید
85 بازدید امروز
30 بازدید دیروز
879 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian