×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم
× im only responsible for what i say not for what you understand
×

آدرس وبلاگ من

cardinal.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/cardinal2

?????? ???? ?????? ???? ????? ????? ??? ????
× ?????? ???? ???? ?? ???? ????? ????? ??? ????

جامعه شناسی خودکامگی

این کتاب با بهره گیری از داستان ضحاک ماردوش در اشعار فردوسی به بررسی هزار توهای تاریخ دیرسال ایران و ایرانیان.. به جست و جوی علل و عوارض دیرپایی و ماندگاری خودکامگی در نظام سیاسی و فکری می پردازد و با جست و جو در اخبار و احوال تاریخی و با توجه به نظریه های نوین جامعه شناسی سعی در یافتن و تبیین و تعریف آبشخور خودکامگی دارد. دراین پست قسمت هایی از کتاب را به صورت گلچین شده آورده ام. هر چند که کتاب آن قدر جذاب است که در هنگام گلچین کردن قسمت هایی از آن دستم به گلچین نمی رفت و اگر می شد و حق نویسنده عزیز ضایع نمی گردید کل مطالب را به صورت خلاصه وار در قسمت های متمادی می آوردم. ولی به عنوان کسی که یک بار کامل این کتاب را مطالعه کرده توصیه می کنم حتما اگر توانستید کتاب را مطالعه کنید تا هر چه بیشتر با تاریخ ایران و خصوصیات اخلاقی ایرانیان آشنا شوید. به نظر من این کتاب گام بسیار مهمی در موشکافی تاریخ ایران می باشد که منظرگاه جدید نویسنده به جذابیت کتاب افزوده است

اگر ملتها شاهانی دارند که جبارند.. سزاوار آنند

مجموعه ی دولت تراویده از تاریخ هر قوم و ملت خاص یا مجموعه عناصر فرهنگی خویش است. فرهنگ هر برهه از زمانِ یک ملت مجموعه فشرده ای است از تاریخ فرهنگ آن ملت و در این راستا گذشتگان و تاریخ گذشته یا به تعبیر اگوست کنت مردگان نقش بسیار فعالتری از زندگان دارند.. زیرا کلیه ی مجموعه را شکل داده اند. افراد در مجموعه ی شکل گرفته ای پا به دنیا می گذارند که اختیار تغییرات وسیع در آن ندارند. البته این مسئله در مورد مردمی صدق می کند که نظر به بالا دارند تا کاری برای آنها انجام گیرد. در حالی که در جوامعی که پادشاهی را مهار کرده اند..عکس آن جریان دارد و پادشاهی ساخته ی دست مردم است....... لوتر می گوید: اگر پادشاه جبار است.. اگر بی رحم و خونخوار است.. این ملت است که مقصر است.. ملتها شاهانی دارند که سزاوار آناند. ص62

این قسمت از کتاب جامعه شناسی خودکامگی مرا یاد این جمله ی هگل می اندازد که دولتها برآیند ملت هایند.

......در واقعیت تاریخی ایران هرگز به تفکری برخورد نمی کنیم که به مبارزه در رژیم و اصلاح آن اندیشیده باشد. مکانیسم اصلاحات داخلی در زمینه سیاسی..اقتصادی و اجتماعی کاملاً عقیم است و آنچه را که اخیراً جسته و گریخته ناظر آن هستیم حاصل هجوم ادبیات و تجربیات سیاسی جوامع صنعتی غرب است. حال ببینیم حاکم جدید چه ویژگی هایی و با چه مکانیسمی بر مردم حاکمیت یافته و کار را ادامه می دهد

ص 68و69

 مبارزه با خودکامگی

نظام حقوقی این گونه جوامع از آن جهت ساختاری سرکوب کننده دارد که ظاهراً معلول را چنان می کوبد که دیگر سر بر نیاورد. این جوامع با معلول مبارزه می کنند و به علت عقب افتادگی فکری از کشف روابط جرم با پدیده هایی که زمینه ی مساعد بروز آن را فراهم می آورند غافل اند. مبارزه ی آنها با نظام خودکامگی سیاسی هم همین حالت را دارد.. با خودکامه مبارزه می کنند و نه با نظام خودکامگی.. که مورد اخیر نیاز به فرهنگ توسعه یافته تری دارد. کسی که با خودکامه مبارزه می کند جرم را یک امر شخصی تلقی می نماید و عواقب آن را متوجه مجرم می داند. کسی که با خودکامگی مبارزه می کند.. جرم را یک پدیده ی اجتماعی می داند و باور کرده است که این پدیده با هزاران پدیده دیگر در ارتباط است....... تجربه ثابت کرده است که عموماً جوامع دمکراسی لیبرال فعلی در زمان گذشته با خودکامگی مبارزه کردند و شرقیها با خودکامه و یک شخص104و105

 

جهل توده پایه ی ستم

بیشتر مردم عامّه آنند که باطل ممتنع را دوست تر دارند

 چون اخبار دیو و پری و غول بیابان و کوه و دریا که احمقی

 هنگامه سازد و گروهی همچنو گرد آیند و وی گوید

 در فلان دریا جزیره یی دیدم و پانصد تن جایی فرود آمدیم

 در آن جزیره و نان پختیم و دیگها نهادیم چون آتش تیز شد

 و تبش بدان زمین رسید از جای برفت، نگاه کردیم ماهی بود

 و فلان کوه چنین و چنان چیزها دیدم، و پیرزنی جادومردی

 را خر کرد و باز پیرزنی دیگر جادوگوش او را به روغنی

 بیندود تا مردم گشت، و آنچه بدین ماند از خرافات که

 خواب آرد نادان را چون شب برایشان شمرند. و آن کسان

 که سخن راست خواهند تا باور ایشان را از دانایان نشمرند،

 و سخت اندک است عدد ایشان و ایشان نیکو فراستانند   تاریخ بیهقی.. ص 90

تعجب از تعداد این گونه آدمهای خرافاتی نیست.. تعجب از کسانی است که در قرن بیستم مدعی فهم ضحاک ماردوش و مکانیسم برآمدن آن اند.. با قلم به جنگش می روند و او را نماد نظام سیاسی گذشته ی ایران فرض می نمایند ولی به زمینه ی برآمدن او توجه نمی کنند. یک بار دیگر به عبارات فوق از بیهقی توجه کنید. او که در زمان فردوسی می زیست بعد از مرگ وی.. تاریخ خود را نوشته و نظراتش را جمع بندی کرده است. وی می گوید این افراد احمق و خرافاتی نیکو فراستانند یعنی از کثرت.. جامعه را پوشش می دهند.. و اگر کسان سخن راست خواهند تا باور دارند.. ایشان را از دانایان نشمرند و سخت اندک است عدد ایشان.

 

کینه کشی فردی از نظام اجتماعی

زمانی که نقطه ی شروع حرکت سیاسی نه در آسمان بلکه در زمین باشد.. مردمان که آمدن و رفتن ماردوشان را پی در پی می بینند و متوجه می گردند که آیندگان مرتکب اَعمال گذشتگان می شوند.. به فکر چاره ای برای اصلاح مکانیسم سیاسی می افتند.... کارشناس روشن دل ما با جرئت تمام کار را حواله به سپهر می کند و در ضمن چیزی را اعلام می کند که مکانیسم اجتماعی ندارد و به دست مردم انجام پذیر نیست....این تصویر شبیه این آرمان ایرانی است که کسی بیاید وضع مردم را سامان دهد. این نحوه تفکر یعنی انتظار اصلاح از بالا همچنان به قوت خود باقی است 148.

واقعیت این است که فرهنگ سیاسی ایران چون نتوانسته تلقیّات خود را نسبت به واقعیات اجتماعی تصحیح کند.. همیشه فریدونش پس از چندی.. ضحاک می گردد. هر وقت ساختار فکری و ساختار اجتماعی-اقتصادی- سیاسی متناسب برای تحدید قدرت سیاسی به وجود آید و فریدون به روی زمین و به دست مردم پرورده شود.. آنگاه امید اصلاح قدرت سیاسی نیز می رود..... تاریخ ادبیات سیاسی ما..تاریخ اصلاحات سیاسی از بالا و به کمک اهرمهای اهورایی است و این با واقعیات اجتماع انطباق نمی یابد.... دمکراسی از ساختار اجتماعی- فکری ویژه ای می تراود و عملکرد شخص نیست (154). زندگی اوهام نیست.. واقعیت است.. تلاش و کوشش و رقابت مهلک است و آزادی را نه می شناسد و نه به کسی هدیه می کند.. باید آن را شناخت و با زحمت به آن تحقق بخشید 155

مغزشویی از بالا

یکی از برنامه های حکومتی فریدون این است که مغزشویی کند. این نکته جای تعبیر و توجیه دارد. ولی در هر صورت و در هر جامعه ای اگر کسی مدعی باشد که مردم نمی فهمند و شخص پادشاه یا افراد خاصی هستند که همه چیز را می فهمند و مردم باید مثل آنها فکر کنند و... چقدر وحشتناک می شود 199

در کلام آخر آنچه بیش از همه غمین تر است این می باشد که مردم با چه امیدهایی فریدون را برای اصلاح امور بر روی تخت می نشانند و با امید ایران آزاد از چنگال ضحاکان ستمگر نمی دانند که روزی هم فریدون ضحاک می شود و این همیشه در تاریخ ایران تا به امروز تکرار شده است.

فریدون طبق روند گذشته و بدون تغییری حتی ظاهری تخت را گرفته و بر آن همچون شاهان گذشته یا ضحاک تکیه می زند و از این پس اوامر او به عنوان شاهنشاه رسمی صادر می شود. 204

 

حکایت اینهمه گفتیم و همچنان باقیست

آدرس دانلود:

http://s2.picofile.com/file/7152295806/%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9%D9%87_%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C_%D8%AE%D9%88%D8%AF%DA%A9%D8%A7%D9%85%DA%AF%DB%8C.7z.html

پسورد : www.orientalsociology.ir

سه شنبه 15 آبان 1391 - 2:14:10 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://cardinal.gegli.com

ارسال پيام

چهارشنبه 16 آبان 1391   7:26:09 AM

دوستان....سروران...اساتید...عزیزان...سپاس همیشگی از حضور گرم و نظرات ارزشمند و الطاف بی مانند شما..

یاد گرفتم....آموختم ....و از هنر دوستان لذت بردم

همواره عزیزید...تک تکتان

http://jesi.gegli.com

ارسال پيام

سه شنبه 15 آبان 1391   9:48:55 PM

اقا خیلی مخلصیم

رسیدیم جهت عرض ادب و ارادت

خیلی مخلصیم 

http://irajkhan404.gegli.com

ارسال پيام

سه شنبه 15 آبان 1391   3:45:42 PM

با پوزش 30-40 کمورد ذکر شده قبلی درصد میباشند که مورد تایپ شده در واقع این درصد از الزامات بایسته عمل شد که در برخی موارد تا 50-60 درصد هم رسید

http://irajkhan404.gegli.com

ارسال پيام

سه شنبه 15 آبان 1391   3:08:06 PM

و تکرار چرخه جوامع نادان هم چنان تداوم داشته و احتمالن خواهد داشت!!!؟چون کاشت امروز؟ داشت نسل بعدیست همون طوریکه کاشت دیروزیان داشت امروزیانه!؟و خبر نه چندان خوب اینکه من با قشر مثلن روشنفکر دانشگاهی که برخی از اساتید دانشگاههای مطرح نیز بودند که وارد صنایع کشور و کارخانه دار شده اند سروکار داشتم از سال 1371 تا کنون(حدود 600 کارخانه بزرگ و متوسط و کوچک : تجربه شخصی) بنا بود ما در این صنایع در دامنه 2500 نفری تا 15 نفری) سیستمهای جدید مدیریت کیفیت را اموزش و پیاده سازی نمائیم ومن مطرح ترین و محوری ترین فرد هدایتگر و ناظر این گروه با بهره گیری از 52 شرکت مهندسی بودم(مرجع و مهندس ناظر عالی بودم)خلاصه اینکه طی حدود 5 سال این واحد ها و کارشناساشون کلاس دوره تمرین و مثلن بکارگیری فنون و سیستمهای جدید و ممیزی و نمره و ایراد و تلاش دیگر ف اما مشگل در عدم دانستن فنون نبود چون براحتی هر فن را چندین ساعته خوب می اموختند اما در بکارگیری هم چنان تقلب و سند سازی سوری !!!؟ چرا ؟ چون فرهنگ این فنون در بستر جاعمه حتی دانشگاهیان هم نبود حاصل 30-40 موارد اجراء شد الباقی بصورت شو و نمایشی در امد و یکی از مهمترین این فنون پس از کشف معایب نامنبطق با سیستم و استاندارد تعریف شده(تا اینجا خوب عمل شد حدودن) اقدام اصلاحی بر مغایرتها بطوری که از ان علل دیگر تکرار نشود(نموودار علت یابی خرابی : فیش بن / استخوان ماهی ژاپنیها) که فقط روی کاغذ و توسط یک مهندس مزد بگیر و برای نمایش اجراء میشد نه حل ریشه ای علل و هم چنین اقدامات اصلاحی بر ان سوری/صوری؟ بود هم (چرخه دمینگ) و هم چنین بود بهبود مستمر که یکی از الزامات سیستم بود علمش و فنش را یاد می گرفتند اما چند کیس نمایشی فقط روی کاغذی و نمونه هایی برای اثبات بکارگیریش و چقدر نمسخره و خنده دار که نه گریه دار(بین 20 میلیون تا 500 میلیون هزینه هر واحد برای شو چون اعتقاد فرهنگی نیست : پز دادن/ گرفتن مدرک بدون پشتوانه عملی چرا چون فرهنگ و بستر این زمینه ها درس از گذشته و خطاها و اقدامات اصلاحی بر ان در فرهنگ ما وجود ندارد و در کل منجر به حذف معلول میشود نه علت / علتها و خودم را خونه نشین کردم تا خجالت از سن و سال و موی سپید برای مشارکت در شو و نمایشات  روشنفکر ماب قشر دانشگاهی و صنعتی نکنم و پولش را و امتیازش رال به عطایش بخشیدم و نگران این که امیدی به فردا نداشته باشیم چون بذری که هم اکنون کاشته میشه بذر اصلاحات و بهبود نیست که فردا میوه شیرین بار اورد متاسفانه و ببخشید از روده درازی!!!؟

آخرین مطالب


جان من است او


big bang


فانتزی بُعد یازدهم


its a mans


it takes



infinity


اولین قانون جهان


soridan


fantasy


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

658282 بازدید

197 بازدید امروز

2058 بازدید دیروز

4716 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements