×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم
× im only responsible for what i say not for what you understand
×

آدرس وبلاگ من

cardinal.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/cardinal2

?????? ???? ?????? ???? ????? ????? ??? ????
× ?????? ???? ???? ?? ???? ????? ????? ??? ????

دو تا ماهی



خیلی از اون زمون ها گذشته. آخرین بار ـ آره؛ آخرین باری ـ که تو را دیدم، چند سال پیشترک ... توی زمستونی که حتا برف هم حوصله ی باریدن نداشت. آمد. آمد کرکره ی مغازه ی پدر (که ماهی ها از بس تکان نخوردن خشک شده بودن) را پائین کشید. کر کر کر ...

کتاب مدرسه را همینطور محکم زیر بغل ریخته بود. از خط عابر پیاده - تازه - رد شده نشده صدای ترمز ماشین تمام خیابان را قرمز کرد. با سر و تنی زخمی و خون آلود بلند شد که به ناظم مدرسه نشون بده.

آره آقا! اینه عاقبت درس خوندن.

ناظم مدرسه که وضع نابسامان تو را دید فکرکرد واسه دعوا و کتک کاری ... بچه ها این ریختی کردنت. تا جا داشت با ترکه افتاد به جان نقاطی که خون چکه چکه نمی چکید و می چکید!

اون وقت یادمه کتاب مدرسه را همینطور محکم زیر بغل ریخته بودی، و ظرف غذا را یکنفر (نمی دونم کی ...) به دستت داد. سمت مغازه ... دوان دوان می رفتی و اصلن پشت سرت را هم نگاه نکردی تا مرا که مثل یه سایه در تعقیبت بودم را ببینی.

کتاب مدرسه را همینطور محکم زیر بغل ریخته بود، و ظرف غذا را یکنفر(آخرم معلوم نشد کی ... بود) به دستش داد. از خط عابر پیاده - تازه - رد شده نشده صدای ترمز ماشین تمام خیابان را قرمز کرد. با سر و تنی زخمی و خون آلود بلند شد به پدرش نشون بده.

آره بابا! اینه عاقبت ناهار خوردن.

پدرت که تو را خونین و مالین دید به هوای شیطنت و بچگی همچین سیلی آبداری زیر گوشت نواخت که عقب عقب افتادی روی طبق ماهی ها.

ماهی ها که ماه ها و هفته ها از بس تکان نخوردن خشک شده بودن. به محض پرت شدنت روی طبق ها ... ماهی ها از فرصت استفاده کرده بهت حمله ور شدن. در عرض چند دقیقه  - فقط چند دقیقه -  چنان تمیزت کردن که انگار اصلن اتفاقی نیفتاده است.

ولی مزه ی شور و بوی تند ماهی از سر و روی تو پائین می آمد. پائین می آمد و تو خوشحال بودی. خوشحال از این که دیگر ماهی شده ای - سرخ. و فکر می کردی برای نفس کشیدن هم شده بایست به سمت آب ((یعنی رود، یعنی دریا،)) رفت. اما خون بود. فقط خون ... از نقاطی که چکه چکه نمی چکید و می چکید. هنوز چکه چکه خون بود که از تمام وجودت می چکید و نمی چکید روی طبق ماهی ها...

ماهی ها که تا آن روز خون نریخته بودن که ببینند چقدر سرخ! به خیال این که آب است، آب ... دسته جمعی به آب زدن. در عرض چند دقیقه ـ فقط چند دقیقه ـ همه ی ماهی ها قرمز شدن. مثل خود تو، از بس که تکان نخوردی خشک شده بودی. خشک. توی زمستونی که خونت را چکه چکه می مکید و همینطور برف می بارید. برف.

و تو دیگر حال بلند شدن نداشتی. انگار که مثل ماهی ها خشکت زده باشد دیگر هرگز - حتا - تکان نخوری!

همینطور با خودت می رفتی. همینطور برای خودت می رفتی. دوان دوان رفتی و اصلن پشت سرت را هم نگاه نکردی تا مرا که مثل یه سایه در تعقیبت بودم را ببینی.

این که امسال چند سال از آن زمستون گذشته نمی دونم! اما همینقدر می دونم که اقوام و دوستان بر سر مزار جفت مان آمده ان، و برف که همینطور می بارد. شور! خشک! سرخ!

روی سنگ قبر نوشته شده: دو تا ماهی با سر و تنی خونین و مالین ... زخم یک ترکه، اثر یک سیلی، و صدای ترمز یک ماشین در این مکان خاک شده است. و برف که همبنطور می بارد. شور! خشک! سرخ!

 
سه شنبه 13 دی 1390 - 3:32:16 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://merinaz20.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 15 دی 1390   1:23:07 PM

دو تا ماهی

بعد می خونم

معذرت

http://cardinal.gegli.com

ارسال پيام

سه شنبه 13 دی 1390   11:37:13 PM

 مهران جان نظر لطفته عزیز....تو پست قبلی یه کوچولو صحبت شد راجع به این موضوع.......صد البته بنده صاحب نظر نیستم اما درکم  از این مطلب اینه که هر رفتاری که بطور پیوسته ملزم به انجام و تکرارش باشیم و بعد از مدتی از عدم انجامش عاجز باشیم در واقع واسه شخص تبدیل به نوعی عادت میشه که میتونه در مورد هر رفتاری اعم از هنجار وناهنجار  صدق کنه.حالا واژه  اعتیاد  فرقش با عادت چیه به لحاظ معنا ومفهوم و محتوا هیچی اما به لحاظ کاربرد در محاوره اعتیاد برای مواردی که سوئ رفتار رو در برمیگیره استفاده میشه مثل مواد مخدر یا الکل و قس علیهذا

http://cardinal.gegli.com

ارسال پيام

سه شنبه 13 دی 1390   11:34:28 PM

داداش منصور گل.....تو  و همه دوستان لطف دارید........اینها رج زدنه داداش...داریم کاغذ سیاه میکنیم تا اساتید زیر غلطامون خط بکشن. و مشق میکنیم در حضور دوستان واسه یادگیریه بیشتر

http://irajkhan404.gegli.com

ارسال پيام

سه شنبه 13 دی 1390   8:31:37 PM

تراژدی تکراری! و تاسف بار که همه در زندگی نمونه هائی شاهد بودیم - سپاس داریوش جان از احساست

http://shogh.gegli.com

ارسال پيام

سه شنبه 13 دی 1390   6:18:04 PM

خدا نکشه اونی که بیدارت کرد. داریوش خیلی قشنگ بود

http://cardinal.gegli.com

ارسال پيام

سه شنبه 13 دی 1390   5:27:43 PM

رضا جان شرمنده دیر جواب دادم خواب بودم....قابل شما رو نداره ...اجازه بدی میزنیمش به اسم شما  

http://m32.gohardasht.net.com

ارسال پيام

سه شنبه 13 دی 1390   4:44:47 PM

سلام

خیلی زیبا بود امیدوارم موفق باشی

آخرین مطالب


جان من است او


big bang


فانتزی بُعد یازدهم


its a mans


it takes



infinity


اولین قانون جهان


soridan


fantasy


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

661619 بازدید

143 بازدید امروز

284 بازدید دیروز

3534 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements