×
We use cookies to ensure you get the best experience on our website. Ok, thanks Learn more
× im only responsible for what i say not for what you understand
×

آدرس وبلاگ من

cardinal.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/cardinal2

Access to the friends list is not allowed for anyone
× Access to this person's groups list is not allowed for anybody

قصه گلها

.دانه کوچک به آرامی خود را در دل خاک جای کرد


هنوز ترس و دلهره را می توان از چهره اش خواند


ترس از سرما تاریکی درد


دانه چند صباحی به خواب رفت


او میخواست وقتی دوباره بیدار می شود


زیبایی زندگی را در کنارش حس کند


کم کم زمان گذشت و دانه کوچک پوستین پاره کرد


جوانه زد و از دل خاک بیرون آمد


هر روز که می گذشت به زیبایی او افزوده می شد


زمان طی شد حال دانه ما تبدیل به یک گل شده


ولی هنوز نگرانی ,اندوه و غم وغصه را میتوان از چهره اش خواند


او با همه ناملایمتی های روزگار و زندگی جنگید تا به اینجا رسید


حال چند سالی ایست که گل کوچک تبدیل به یک گل پر شاخ و برگ گشته


روی هر شاخه اش ده ها غنچه زیبا روییده


و او منتظر شکوفا شدن غنچه هایش است


غنچه های که دانه هایش یاد او را در خاطرات زنده نگه خواهد داشت


گل ما بسیار ناراحت و غصه دار است


زیرا غنچه های او تبدیل به یک رز سرخ نشده اند


بلکه هر کدام با رنگی گلبرگ را کنار زده و پدیدار شده اند


سرخ آبی قرمز سیاه زرد و رنگهای گوناگون


که به ظاهر بسیار زیبایند


ولی در باطن انگار این غنچه های برادری و خواهری خود را از یاد برده اند


و هر کدام راه خود را از دیگری جدا کرده


راستی چه بر سر این گل زیبا خواهد آمد؟


شنبه 10 دی 1390 - 5:37:30 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


جان من است او


big bang


فانتزی بُعد یازدهم


its a mans


it takes



infinity


اولین قانون جهان


soridan


fantasy


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

658870 بازدید

336 بازدید امروز

449 بازدید دیروز

4837 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements