×
We use cookies to ensure you get the best experience on our website. Ok, thanks Learn more
× im only responsible for what i say not for what you understand
×

آدرس وبلاگ من

cardinal.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/cardinal2

Access to the friends list is not allowed for anyone
× Access to this person's groups list is not allowed for anybody

تکرار نامه

درد بی درمانی در جامعه ما وجود دارد از کلان تا خرد که  دامنگیر این فضای مجازی هم میباشد .معضلی که با یک پریود و سیکل نامشخص اما طبعا مکرر در این فضا رخ میدهد. مطلبی در آرشیو موجود است که بنا به مقتضای زمانش با توجه به رخدادهای اجتماعی آن زمان و همچنین مورد مشابهش در این سایت به روی کاغذ آمد . از آنجا که فضای مکرر بوجود آمده فعلی مرورهمان  اتفاقات گذشته است مناسب دیدم باری دیگر مطلب را نگاهی بیندازیم باشد که تلنگری برای همه ما باشد.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

اینکه کسی دیگران را خر کند چندان شق القمری نکرده، که در زیر این گنبد رنگ وارنگ بسیارند متمایل و ملتمس و مستعد به خر شدن . گله گله ، تا دلتان بخواهد .اما اینکه آدمی خودش را خر کند واقعا شاهکار است آنچنانکه میبایست این هنر را در کنار هنرهای هفتگانه گنجاند تا عنوان هنر هشتم را یدک بکشد.نه اینکه نمیشود بلکه تقریبا محال است.اما از آنجا که هنر فقط در نزد ایرانیان است و بس ،خب شاید این هم ازهمان تفاوتهای خاص ما باشد.

 

 وقتی درون وشخصیت و منویات وساختار شخصیتی و تربیتی و باورهای هر کس چون دَوالپا به گرده اش چسبیده وهمواره و همه جا در معیت صاحبش جفتک و چارکش می پراند و حتی در خواب چون بختک حکمروای مطلق است چگونه است که گوش مخملی اش فرض کنی و باری جز آنچه خود میخواهد به پشتش بگذاری؟ یاللعجب!!!

 

ممکن است در طول زمان و استمرار وقایع و اتفاقاتی مشابه ، باوری عوض بشود اما این فقط تغییری جزئی در یک مجموعه و یک هزارتوی پیچیده است که آن هم مشمول زمان میشود ودریچه دید شخص و هزار پارامتر دیگر. چنین تغییری یک شبه اتفاق نمی افتد اما اینکه در کوتاه مدت کاراکتر فردی کن فیکون شود و مثلا الویس پریسلی بشود مهاتما گاندی، از آن داستانهای تخمی تخیلی است که درگنجه های کتابخانه علامه طباطبایی هم یافت می نشود. آدم ها به مقتضای زمان و مکان پوست می اندازند و رخ عوض میکنند این قبول اما اصلشان غیرقابل تغییر است.فقط کافیست فضا و مجالی فراهم شود تا چهره و اصل هرکس را ببینید . البته این یک بازیست که برخی قواعدش را خوب میدانند و براحتی عرصه را با توجه به شخصیت هرفرد میتوانند برایش فراهم کنند تا خودِ واقعی اش را نشان دهد. کم نبوده در همین فضای گل و بلبل گوهری ، هتاکی ها و پرده دریها و سقوط یک ادیب عالیجاه به ورطه ادبیات چاله میدان ولاتهای سرِ چارسوق، همچنین استحاله یک بانوی فرهیخته و محجوب به سبک و سیاق نسوان  لچک به سرِ و پاچه ورمالیده ی محله خاک سفید در سه سوتیوووو.آنگونه که چشمان آدمی بسان روز محشر به پسِ کله نقل مکان میکرد از فرط اعجاب این موجودِ دوپا.

 

اینهمه ابزار تنبیه  و تادیب از قبیل زندان و شکنجه و قطع ید و...!!! چرا فرد به محض امکان ، باز از همان آبشخور آب میخورد و از همان طویله میچرد؟؟؟

 

ممکن است دوستی بگوید بله آقا میشود چرا که نه؟؟؟ درِ توبه را برای همین منظور تعبیه کردند تا  دَق الباب کنی و فعلِ حَوَل حالنا اِلی اَحسنَ الحال  در یک چشم بر هم زدن به تمامی عینیت یابد.

 

اینکه اصولا توبه یعنی چه و مشمول چه تحولاتی میشود !!!،نمیدانم .شااید بشود شاید نه .اما اینجا صحبت از یک اصل و قاعده کلی است نه استثنا.

 

 یاد داستانی از شاه عباس و شیخ بهایی افتادم.

 

نقل است که بحثی پیرامون ارجحیت و الویت مقوله تربیت و اصالت در بین آن دوبزرگوار در گرفت که شیخ قایل به اصالت بود و شاه اصرار به امر تربیت داشت. زمان صرف ناهار به دستور شاه چند گربه را بر سر سفره آوردند تا کاملا خودجوش موجبات تایید فرمایشات شاه و رسوایی شیخ فراهم آید . گربه ها بسیار مبادی آداب رفتار کرده و غذایشان را خورده و بی پدربازی هم از خود نشان ندادند .نوارکاسِت و برگه کاغذی هم از جیبشان بیرون نیاوردند. بِگم بِگم ، بگو بگو هم راه نیانداختند از مغازلاتشان با ماده گربه های مسبوق هم افاضات رذیلانه ای تقریرننمودند .شاه عباس بادی به غبغب انداخته و با اشاره به لانگ شات گربه های دست آموزش ،در تایید ادعای خود در نمایی بسته منولوگی یکساعته را عَر زد.فردای آن روز به جهت تکرار سکانس که موجبات خوش خوشان شاه شده بود گربه ها را بر سر سفره (صحنه) آوردند. به اشاره رجیستور(کارگردان) شاه کف بر هم کوبید و گربه ها با یقه ی تا بیخ گلو بسته چونان سفرای بلاد فخیمه با ادا و اصول و مراعات تشریفات شروع به خوردن نمودند در این میان شیخ کیسه ای از زیر لباده ی گشادش بیرون کشید و چند موش را در میان سفره رها کرد که به ناگاه گربه ها تمام گریم و بَزک دُزک را بیخیال شده و نقشِ هزاران بار تمرین شده را به دُمبشان سپرده و چارچنگولی در میان سفره بدنبال موشها افتادند.شاه که دهانش باز مانده بود به اشاره رجیستور خیار چنبری به دهانش چپاند تا لوزه های دوگانه اش که از خشتک حلقش آویزان بود موجب بد آموزی و عدم صدور پروانه نمایش نشود و موجبات استیضاح و افتضاحِ موسیو شمقدری را فراهم نیاورد.

 

شیخ عمامه اش را کمی  در جهت رسانه های برون مرزی تراز کرده و با اشاره به بحران پیشامد کرده و عدم آمادگی ستاد بحران ، فرمود شاها همانطور که دیروز به جنابتان عرض کردم اصالت به تربیت مقدم است آنچنان که گربه های تربیت شده و دانشکده بازیگری گذرانده ودیپلماسی آموخته و متعهد به اصول، اصل خود را به وقت مقتضی نشان دادند و تمام قواعد تربیتی را به فاک فنا سپردند

 .

.

 .

 

نمای بعدی کلوزآپ شاه _  رولوری به شقیقه نهاده و شلیک میکند ...کات

 

پ ن  . تربیت نااهل را چون گِردکان (گردو) بر گنبد است.

http://petshopping.ir/site/wp-content/uploads/2014/01/royalcats04.jpg

دوشنبه 25 خرداد 1394 - 10:36:06 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://cardinal.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 4 تیر 1394   6:33:24 PM

سرکار خانم یلدا ممنون از توجه شما. حضور شما مغتنم است

بانو آوای عزیز . این ضرب المثل زیبا و گویا رو مرحوم پدر هم گهگاهی به مصداق میگفتن و چقدر رسا و بجاست .

ava

avanikooseresht

http://pastooyedeleman.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 4 تیر 1394   1:34:41 PM

Likes 1

با سلام و احترام 

بعله 

دقیقا 

به قول مادربزرگ خدا بیامرزم: دُم سگ را  100 سال هم قالب ببندی باز هم کجه 

http://2darajahzireshab.gegli.com

ارسال پيام

سه شنبه 2 تیر 1394   12:50:54 PM

Likes 1

بادرود وسپاس مطالب زيبا ولي ازدرك من خارجه فقط ميدونم بيشتر آدما سرهمو كلاه ميذارن وهميشه به كلاه برداري فكر ميكنن كاش ...به كمك فكر ميكردند

http://cardinal.gegli.com

ارسال پيام

یکشنبه 31 خرداد 1394   3:03:04 PM

Likes 1

روزی شیخنا رحمۀ الله علیه از محله ای گذر همی کردندی .جنجال و بلوایی دیدی بر آستانه خباز خانه .دراندیشید که این خُردیست از برای همچون منی که در انتظار بمانم .

پس حیلتی کلان ساخت و بانگ همی برآورد که آیها الناس چه نشسته اید که در محله ی فلان خورش میدهند به صواب .جماعت جمله گی خباز را وانهادندی و به سوی محله ی خورشگران عزم نمودند.

مجالی سپری گشت پس شیخنا سرخوش و جوگیر شده از حیلت خود چنان سرمست گشتی که به ناگه انگشت طهارت بر ناصیه زدی و در بحر تفکر غوطه همی خوردی پس اندکی بعد همچون ایکیوسان توپی بر سرِ طاس مبارکش بالا و پایین جهیدندی و شیخنا مساله را در کمال بلاغت و ذکاوت نتیجه همی کسب نمودندی و حیلت خود باور نمودندی .

که ای دل غافل : شیخ جمله خلق به ابتیاع خورش روان کردی و خود بر جای همی ماندی ؟!

پس  لباده به زیر بغل زدندی و به شتاب به سوی محله خورشگران روان همی گشت!!!

فی احوالات شیخنا .جلد یازدهم باب هفتم

http://cardinal.gegli.com

ارسال پيام

شنبه 30 خرداد 1394   6:59:23 PM

Likes 1

این هم مصداقِ عینی خود خر نمایی!!!

اما به یگانگی خداوند سوگند در نهایت تاسف بار است و غم انگیز

این میان تهی بودن تا به کجا و ناکجا آبادها که آدمی را نمی کشاند. عقده های فروخفته و سرخوردگی های مفرط حتا مانع از ظهور و بروز توانایی های فردی ولو اندک میشود و چیزی از انسان می سازد که در پایان جز همان سرخوردگی مفرط که در چند نوشته پایین تر هشدارش را دادم ارمغانی دیگر ندارد.بارها گفتم تمامش کن . دست از این گربه رقصانی ها و کارت بازی ها و تخریب ها و شانتاژها بردار که بازنده ی نهایی خود تویی !

اما نشنیدی و حتا کمر به تخریب من بستی . میلاد یا هر زید و حارث دیگر کجا رفتند؟ چه عایدشان شد؟

رَحَم الله مَن یقراءَ الفاتِحَه مَعَ الصَلَوات

http://cardinal.gegli.com

ارسال پيام

شنبه 30 خرداد 1394   2:46:17 PM

Likes 1

پیام دادید چرا در جمع شدن این بساط مضحک و مجنون وار قدم

برداشتم و مانع خنده و تفریح تان شدم!!!

باور کنید با این قصد نبود و اگر میدانستم مطلب و ماجرا تا به این درجه از کمدی میرسید همان چند جمله بازدارنده هم عنوان نمی کردم . به هر حال این فیلم هندیِ تراژدی کمیک کماکان وبا اصرار در توهمِ خر فرض کردن جماعت ادامه دارد . بفرمایید ببینید ، بخوانید ، بخندید و خوش باشید .

به هر حال هر بارگاهی تلخکی هم نیاز دارد که نقش های ابزورد را بازی کند!

http://cardinal.gegli.com

ارسال پيام

سه شنبه 26 خرداد 1394   8:29:46 PM

Likes 2

دوستان ممنون از توضیحات و نظرات شما

E=MC2

ویا هرپارامتری دیگر   MC4یاMC3 یا

همایون عزیز در همین صفحه نکته ای در باب نسبیت در هر امر مادی و دنیوی را متذکر شد و بنده هم به این امر اذعان دارم. اما توجه داشته باشید آدمی صرف نظر از ذاتش که از چه گل مایه ای سرشته شده چنانچه تحت آموزه ها و شاخصه های تربیتی مشخصی قرار گرفته و نشو و نمو پیدا کند بدیهیست که پس از مدتی و بخصوص در بزرگسالی و بطور اخص کهنسالی آنچنان با این خصایل آداپته میشود که مولفه های شخصیتی اش امری مطلق و غیرقابل رسوخ و نفوذ به نظر میرسد تا جایی که متخصصین امر قایل به این واقعیت اند که در صورت تکرار برخی از این مولفه ها ، در نسل های بعد بعنوان ژن انتقال یافته و جزئی از جوهره ی ذاتی و وجودی فرد میشود .همه ما این تجربه را داریم که اگر در هر زمینه ای اقدام به ناخونک زدن به هر قسمتِ این هویت شکل گرفته و قالب گرفته  بکنید با استواری و استقامتی وصف ناپذیر روبرو می شوید. در متن بالا عنوان شده که در مواردی کاملا استثناء ممکن است شخصی تحت عناوینی همچون توبه و دگردیسی کلی در شخصیتش و شاکله ی هویتی اش تغییر کند اما التفات داشته باشید این استثناء است نه امری روتین.

عرب ، صرف نظر از تمامی ناهنجاری ها و مشکلات مختلفی که برای این فرهنگ ایجاد کرده و علیرغم تضاد فاحش تاریخیمان.گاهی جملات و ضرب المثل هایی به غایت فصیح و رسا دارد از جمله :

الغریقُ یتشبثُ بِاکلُ حَشیش !

کسی که در حال غرق شدن است به هر خس و خاشاکی چنگ میاندازد!

و چه میزان این جمله مصداق دارد برای استفاده از هر اهرمی تا بلکه آب و آبروی رفته به جوی بازگردد فارق از اینکه برخی اقدامات مانند تقلای بیش از حد در باتلاق منجر به فرو رفتنِ بیشتر میشود !

پس گمانم بر این  است که غائله را ختم نموده و این فضاحت پیش آمده  از این بیشتر هم نخورد که نتیجه اش جز یاس و سرخوردگی و نفرت و سیاهی قلب وروح و روان نیست.

ازطرفی دست کم گرفتن هوش و حواس شاهدان و ناظران این ملغمه ی خودساخته بسان سریال های آبدوغ خیاری ترکیه هر روزه ماجرا را دنبال کرده و فیدبک نظرات و تشخیصشان را از طریق کارت یا پیام به هم انتقال میدهند.

متاسفم : خودکرده را تدبیر نیست!

http://irajkhan404.gegli.com

ارسال پيام

دوشنبه 25 خرداد 1394   6:13:09 PM

Likes 1

 برای مثال یکی از وازگان مانند نجابت را سعی خواهم نمود در  بلاگ خودم بزودی زیر ذره بین و تحلیل قرار بدهم صد البته برای دوستان اندیشمندم   شناخته شده باشد ( عذر خواهی از داریوش خان که در بلاگشون تبلیغ کردم ) 

http://irajkhan404.gegli.com

ارسال پيام

دوشنبه 25 خرداد 1394   5:52:41 PM

Likes 1

هر انسانی پارامترهایی / مشخصه هایی برای خود( نزد خود) بطور تلویحی در تعریف دارد و برای هر کدام از مشخصه ها رواداری / تلرانسی هر چند غیر علمی( استاندارهایی و حدود پذیرشش) اما  دارد و حتی المکان سعی در رعایت انها دارد و این معیارها در دو و سه سطح ممکنه تعریف شده باشد : نمایش بیرونی؟/ ویترین؟ / تجاری؟ یا درونی و خودی؟ و یا در حالت سومش  نا منطبق و از دست در رفته و حالتی که نمی خواسته چنان باشد  این خصوصیات هم در تجارت و تولید مطرح است و هم  در خدمات و هم رفتارهای انسانها و باز هم نسبیست و همیشه ایده الها با میدان عمل یکی نیست و انطباق تئوریها در عمل خیلی هم راحت و ممکن نیست مگر در  مواردی که پیش بینانه و پیش گیرانه و عملگرایانه رفتار دارند تا انفعالی( مانند تولیدات خودمون و مشابهه) و این شامل موارد اخلاقی و واژگان نیز میباشد

http://noorani.gegli.com

ارسال پيام

دوشنبه 25 خرداد 1394   5:57:14 PM

Likes 1

 زدی به ساختار گوسفندان نگاه به علف دست یکی 

شاهکار کردی داریوش خان

با مطالبت کاملا موافقم پاینده باشی

http://irajkhan404.gegli.com

ارسال پيام

دوشنبه 25 خرداد 1394   5:45:41 PM

 از اساتید محترم و داریوش خان عذر خواهی میکنم وارد این بحث شدم و با سواد و دنش اندکم پای بر جای بزرگان به گزاف زدم

http://irajkhan404.gegli.com

ارسال پيام

دوشنبه 25 خرداد 1394   5:35:01 PM

Likes 1

 تمام واژه ها نسبی هستند مانند : نجابت / عدالت / مهربانی / عشق / دوستی / علم / تکنولوزی / رفتارها و واکنشها /طبیعت / توسعه/ اخلاق / اصالت /موفقیت/ شکست/زیبایی / لذت /هنر/و....

http://irajkhan404.gegli.com

ارسال پيام

دوشنبه 25 خرداد 1394   5:28:25 PM

Likes 1

 در مورد انسان با توجه به سرشتی که در کامنت قبلی اشاره شد : اولویتهای هر فرد / اکتساباتش نقاط قوتش نقاط ضعفش  انگیزهایش و شرایط محیطی زمانی که واکنش نشون میدهند متفاوت خواهد بود، صدها تحقیق در مورد رفتار انسانها صورت گرفته است که ماحصلش را  بصورت کلی عرض نمودم البته با دانش اندکم

http://irajkhan404.gegli.com

ارسال پيام

دوشنبه 25 خرداد 1394   5:10:21 PM

Likes 1

 در نیمه دوم قرن 19 هوم تعدادی از دانشمندان زمین شناس / دیرینه شناس به قطب شمال برای تحقیقات علمی رفتند چند نفر بودند حتمن بیش از 13 نفر بودند ، در اثر شرایط سخت محیطی یخ بند ان و طوفان و برودت زیاد راهشونو گم کردند و گم شدند  جستجوهای فرستادگان هم در چند سال بعدی به نتیجه نرسید و سرنوشت انها بیش از 100 سال نا معلوم بود - تا اینکه در نیمه دوم قرن 20 اوم   و امکانات جدید و سفرهایی بیشتر توسط دانشمندان  این برهه و گرمایش زمین و ذوب شدن برفها و یخها  تصادفن اجساد 13 نفر باقی مونده از انان کشف شد و تحقیقات علمی روی اسکلتها و ... اغاز شد: نتیجه اینکه انها در محیطی سخت و غیر قابل  تحمل و بدون غذا و ... گیر افتاده بودند و بتدریج به خوردن هم پرداخته بودند صد البته بر حسب  اولویتها که اول چه کسی را بخورند و.... خوب اینها از طبقه دانشمندان بودند! حتمن دوستی خردمندانه هم با هم داشتند و جانی هم نبودند؟واکنشهای افراد به وقایع محیطی سخت و بحرانی این هم نسبی و اکتسابیه تا چه حد طاقت و تحمل میشه  و ظرفیت فرد چقدر؟ بقول معروف همون قطره اضافی به ظرف و پایان تحمل! فقط ممکنه تعدادیی که به نا امیدی مطلق رسیدند بجای پرخاشگری و... خودکشی بکنند و شیخ سعدی گرامی فرموده میازار موییی که دانه کش است که جان داردو جان شیرین خوش است مصداق عینی دارد

http://irajkhan404.gegli.com

ارسال پيام

دوشنبه 25 خرداد 1394   4:50:22 PM

Likes 1

 با درود به دوستان : جناب علی اقا کامنت تون خردمندانه است و انچه نقل قول هم کردین درسته و ممنون که مطرح فرمودید و نشون دهنده هوش ریاضی و علمی در نظرتون نهفته است ، همه اکتسابات و اصالتها و رفتارها ناشی از محیط و اکتسابات و نسبی هستند، انچه اهم تر میباشد سرشت انسان و موجودات جاندار است : در  مواجهه با محیط : ارام و امن؟ / یا نیمه ارام و قابل تحمل؟ / یا سخت و غیر قابل تحمل؟ و نسبی اما سرشت موجودات جاندار منجمله انسان چیه؟ راز بقا و حتی المکان رفاه ارامش و اسودگی برای رسیدن به نیازهایی حیات امنیت نیازهای اولیه عشق و تولید مثل و شهرت طلبی و نهایتش توسعه یافتگی و رسیدن به ارزشهای متعالی مورد پسند خردمندانه که اندیشمندان جهان تعریف نمودند ادامه دارد و با یک مثال تعریف میکنم

http://irajkhan404.gegli.com

ارسال پيام

دوشنبه 25 خرداد 1394   3:34:15 PM

Likes 1

با درود جامعه مجازی هم برشی از جامعه حقیقی مونه با این تفاوت که برخی محدودیتها را ندارد و برخی محدودیتها را دارد مثلن نمیشه یقه طرف را گرفت، مطلب قشنگی بقود مخصوصن کیس ارایه شده مباحث  شاه و شیخ ممنون لذت بردم داریوش گرامی

آخرین مطالب


جان من است او


big bang


فانتزی بُعد یازدهم


its a mans


it takes



infinity


اولین قانون جهان


soridan


fantasy


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

656015 بازدید

1064 بازدید امروز

309 بازدید دیروز

3011 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements