×
We use cookies to ensure you get the best experience on our website. Ok, thanks Learn more
× im only responsible for what i say not for what you understand
×

آدرس وبلاگ من

cardinal.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/cardinal2

Access to the friends list is not allowed for anyone
× Access to this person's groups list is not allowed for anybody

Sprinkler Girl

.این مطلب رو حدود یک سال و نیم قبل گذاشتم و همون وقت بنا به دلایلی حذفش کردم به همین دلیل تو آرشیو موجود نیست

دوست داشتید بخونید.

اونوختا یه هاجر بود تو اون محل قدیمیه . هر وخت میدیدمش خودشو تو چاقچورش قایم میکرد.هاجر ، خعلی وخته عروسی کرده از اون محل رفته.می گن خونه اش اون دوردوراس یه جایی بالای رنگین کمون..باس خیلی راه بری تا برسی به اونجا.بعدش خودم رفتم یه بار دیدم رنگین کمون رو خرابش کردن گفتن میخوان جاش یه بزرگراه بسازن واسه فاضلاب های شهری.سراغ از هاجر گرفتم ، گفتن، همون پیرزنه رو می گی که هروخت بارون میومد،یه دستمال دس می گرفت، کِل میزد و وسط بارون ها داد می کشید: بارونه بارونه زمینا تر میشه؟  گفتم چِم دونم شایتم خودش باشه ! گفتن خعلی وخت پیشتر از اینا که توبیای، یه شب برفی بیرون خونه ای که نداشت اما همیشه پشتش بارون میومد از سرما یخ زد...

دیگه چیزی نگفتم...

دیگه چیزی نگفتم وبرگشتم. توی راه که میومدم، گلنسا رو دیدم که با خاله قزی و سه تا پری، تنگ غروب داشتن میرفتن خونه ی مادربزرگه...منم خوش خوشک باهاشون راه افتادم که برم..توی راه هم که میومدیم، کلاغ قصه رو هم دیدیم که گم شده بود.دستاشو گرفتیم تا برسونیمش به خونه اش...

 

بارون میاد جرجر/ پشت خونه ی هاجر/ هاجر عروسی کرده/ دمب خروسی کرده!!!

چهارشنبه 15 آبان 1392 - 1:12:35 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


جان من است او


big bang


فانتزی بُعد یازدهم


its a mans


it takes



infinity


اولین قانون جهان


soridan


fantasy


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

661408 بازدید

216 بازدید امروز

721 بازدید دیروز

5381 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements