×
We use cookies to ensure you get the best experience on our website. Ok, thanks Learn more
× im only responsible for what i say not for what you understand
×

آدرس وبلاگ من

cardinal.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/cardinal2

Access to the friends list is not allowed for anyone
× Access to this person's groups list is not allowed for anybody

تنهایی دونفره

 دو دست مرد را محکم به سمت پایین کشید بعد یک دستش را ول کرد وبه

چهره ی مرد سیلی زد.مرد،نگاهی از سر خشم به او کرد اما واکنش خشونت

آمیزی انجام نداد تنها رویش را برگرداند وخواست دستش را آزاد کند اما زن

نگذاشت.جسورتر شد مشتی به سینه ی مرد کوبید وداد زد:دیوونم کردی لعنتی

چی از جونم می خوای؟حالا دیگه مزه ی دخترکای سینه سفت زیرزبونته؟

میری با اون لکاته ی جنده می خوابی؟از من سیر شدی؟ پیرشدم؟ سینه هام

شل شدن؟موهام سفید شدن؟چرا چیزی نمی گی؟چرامنو نمی بوسی؟چرابامن

نمی خوابی ؟خودت می دونی که من همین جوری اش هم اندامم ازدخترای

چهارده ساله روفُرم تره جوابمو بده چرا خفه شدی کثافت بی شعور؟ سگ

پدر  جنده باز بی پدرومادر قرمساق دیوث بی همه چیزِ کتابخون مادربه

خطای حرومزاده ی بی اصل ونسب...مرد تنهاسکوت کرده بود.انگارچیزی

نمی شنید انگار چیزی نمی دید.موهای جوگندمی مرد را گرفت ومحکم

کشید.دردی در چهره اش پیچید اما باز چیزی نگفت.جرّی تر شدو دستش را

به لای پاهای مرد برد وبیضه های مردرا محکم فشارداد.مرد،فریادی کشید

ونوک سینه های زن را نیشگون محکمی گرفت.زن،جیغی کشید وبیضه ها را

رها کرد.مرد،چهره اش سرخ شده بود.نفسی عمیق کشید و باصدایی

غرّان،گفت: دوستت ندارم اینوبفهم...

زن،جیغ-ناله ای کشید.دستش را به گلوی مرد برد وداد زد: منو بزن لعنتی

..بزن منو...میفهمی بزن منو...

پنجشنبه 28 شهریور 1392 - 8:38:35 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


جان من است او


big bang


فانتزی بُعد یازدهم


its a mans


it takes



infinity


اولین قانون جهان


soridan


fantasy


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

655615 بازدید

664 بازدید امروز

309 بازدید دیروز

2611 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements