×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم
× im only responsible for what i say not for what you understand
×

آدرس وبلاگ من

cardinal.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/cardinal2

?????? ???? ?????? ???? ????? ????? ??? ????
× ?????? ???? ???? ?? ???? ????? ????? ??? ????

فرشته ای عصرها پرسه میزند...

لمیده یله بر نقشِ لچک‌ترنجْ یک‌بر
آبِ دهانْش سُریده بر شیارِ نوِ کنارِ لب
گل انداخته لُپ‌هاش تازه، کرک‌هاش نامرئی،
در عصری مدرسه‌ای
با کیفِ شلخته‌اش، تکیه‌کرده بر بخاری،
و لباسِ فرم، ناتوان از تسرّیِ چروک‌هاش به پوست:
خوابش برده کودک،
جوان‌ترین عضوِ ساختمان،
آپارتمانِ جنوبیِ برِ خیابان.

گل‌های فرش خوابش را خیالاتی کرده‌اند
حوالیِ سیدخندان، ضلعِ جنوبِ شرقی، بعد از دبستان:
مرد را می‌بیند
مردِ دستفروش را با صورتکِ خفّاش
مردِ هشت ساله "کنارِ پیاده‌رو می‌خوابم بچه"
از جعبه‌هاش خرما می‌آرد بیرون مرد تعارف می‌کند
و جیغی صامت از گلوی پسر
―هم‌زمان که زاغچه‌هایی نوپَر از گوشتِ خرما―
بیرون می‌زند.
با پوزه‌ی شغال، انگار پیِ ضیافتی وعده‌داده‌شده، می‌پرند
و آسمانِ فرازِ پلِ عابر
در هیئتِ صفحه‌ی ترحیمی بزرگ
به تپش می‌افتد.

حوالیِ سیدخندان
ضلعِ جنوبِ شرقی
نرسیده به دبستان
روز مقدّر است به پایان برسد؛
روزِ اُخرایی بر گونه‌های عابران می‌گذرد.‌
و حوالیِ سیدخندان
ضلعِ جنوبِ شرقی
نه کمی آن‌سوتر:
واحدِ پنج، در آپارتمانِ جنوبیِ برِ خیابان،
پلکِ پسر
می‌پرد مدام.

پیِ رفقاش می‌گردد حدقه
در حیاطِ مؤدبِ مدرسه
و معلمش، "تو دیگه داری مرد می‌شی پسرم"، دست بر شانه‌اش می‌زند،
شانه‌ی شاگردِ اوّل،
بوسه می‌زند
بر شقیقه‌ی پوسیده‌ی پدر ―قول داده بود― در عکس
قول می‌دهد بر آن پوست خواهد کشید روزِ محشر
هم‌زمان
که اسکلت‌های زنانی را که بعدها دوست‌شان خواهد داشت
با انحنا و حریر منقّش خواهد کرد
مرگ،
که بر قالیچه خفته‌ست
و با شُش‌های کودک
خرناس می‌کشد

ـــــــــــــــــــــــــــ

میلادکامیابیان

.

چهارشنبه 8 مهر 1394 - 11:41:08 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://cardinal.gegli.com

ارسال پيام

چهارشنبه 22 مهر 1394   5:36:46 PM

بانو یلدا

متاسفم 

   شادی جاودان همراه " شادی " نازنین شما  درسوی دیگری از گیتی، پادافره و مزد صبر مادرانه شما در این سوی جهان یگانه آرزویی است که برای شما دوست گرامی در ذهن مرور میکنم  

http://2darajahzireshab.gegli.com

ارسال پيام

شنبه 18 مهر 1394   1:13:11 PM

 کاش منو تنها نمیذاشت

http://2darajahzireshab.gegli.com

ارسال پيام

شنبه 18 مهر 1394   1:08:25 PM

با درود زیبا نوشتین _ یاد روز اولی که دخترم (شادی ) رفت مدرسه چون قد بلندی داشت صف کلاس اول راه ندادن فکر کردن کلاس سوم است 

http://cardinal.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 16 مهر 1394   12:09:19 PM

مریم جان مطمئنم که فهمیدیش!

روزهای اول پاییز و دیدن پسربچه های  کولی به دوش ...گیج . گنگ و گول با آینده ای نامعلوم و نامطمئن انگیزه ی انتخاب این متن بود

در ضمن شکسته نفسی نکن خانوم .مرام شما بالاتر از هر سواد و اطلاعاتیه

http://maryam2012.gegli.com

ارسال پيام

سه شنبه 14 مهر 1394   4:53:33 PM

Likes 1

داریوش عزیز

راستش نفهمیدمش

بگذار به حساب بی سوادیم

http://cardinal.gegli.com

ارسال پيام

یکشنبه 12 مهر 1394   12:53:23 PM

سلام رهای عزیز

با "سمفونی های باد" گاه گاهی همراه میشدیم در پی همسان بودن ، همفکر بودن، هم رای بودن در پاره ای از پرش ها و خیزش ها و دید زدن های رندانه از لای پلک هایی که مدام میپرند و میپرند به آنچه همگانش میبینند و نمی بینند...

نه چندان آشنا و نه چندان خوشایند به مذاق عوام

راهش بینداز از نو...

می خوانمش ... می خوانمت

???

??????

ارسال پيام

چهارشنبه 8 مهر 1394   10:39:53 PM

Likes 1
قشنگ بود

???

??????

ارسال پيام

چهارشنبه 8 مهر 1394   10:39:14 PM

Likes 1
ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻫﻤﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ ﭘﻴﺪﺍ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ … ﺍﺯ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻫﺎﻯ ﺧﻴﻠﻰ ﺩﻭﺭ … ﺍﺯ ﺗﻪِ ﻧﺴﺒﺖ ﻫﺎﻯ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ … ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺟﺎﻳﻲ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﻳﻨﻬﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﻛﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﺑﺎﺷﻨﺪ !!!

آخرین مطالب


جان من است او


big bang


فانتزی بُعد یازدهم


its a mans


it takes



infinity


اولین قانون جهان


soridan


fantasy


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

658941 بازدید

1 بازدید امروز

406 بازدید دیروز

4593 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements