×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم
× im only responsible for what i say not for what you understand
×

آدرس وبلاگ من

cardinal.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/cardinal2

?????? ???? ?????? ???? ????? ????? ??? ????
× ?????? ???? ???? ?? ???? ????? ????? ??? ????

اسم ندارد

روز قبل مطلبی را مینوشتم برای پست جدید . محرکش اتفاقات چند روز گذشته بود که در ادامه خواهید خواند. سری به وبلاگم زدم که دیدم باز داستانی تازه به راه افتاده که البته ناآشنا و بی سابقه نبود.
حقیقت اینکه هربار بعد از مدتی غیبت به این سایت برگشتم الم شنگه ای براه افتاده . جالب اینجاست که نه با احدی کل کل دارم نه رقابتی عاطفی با کسی در میان است و نه درگیری عقیدتی . از بدِ حادثه برای این دوستان ، اینکه با هر هویت و شکل و شمایلی ظاهر میشوند قابل شناسایی و تشخیص هستند. این بار یک "الف بچه" حال از روی جهالت خودش یا به تحریک دیگری به اسم دفاع از حقوق نویسندگان آمده و زبان به فحاشی گشوده تا مثلا مطابق کمپین فیس بوکیشان عمل کند و از حریم ادبیات دفاع کند با ادعای حرفه ای بودن ، آنقدر حرفه ای که توجیه را توجیح مینویسد!ا
یاد صحنه ای در سریال قهوه تلخ افتادم و به مصداق همان سکانس، بسیار صریح بیان میکنم .
" این درست که در چهارچوب روشنفکری و در جاده بیان و گفتگو و تحمل عقیده مخالف قدم برمیدارم اما به این معنا نیست که هرکس از راه برسد و با برنامه ای از قبل تعیین شده زبان به هتاکی و فحاشی باز کرده و من هم لبخندی روشنفکرانه تحویلش بدهم ؛ که در کف گرگی و کلّه هم حرفایی برای زدن دارم  ". انتقاد باشد در چهارچوب ادب ومنطق به دیده منت میپذیرم اما از این پروژه های تخریبِ تکراری بیزارم و تابع اصلِ "کلوخ انداز را پاداش سنگ است" عمل میکنم .امیدوارم این اتمام حجت پایانی باشد.
اما مطلب اصلی که چندان جدا از این مقوله نیست . اصلا همین داستان است به روایتی دیگر.
پیرو کامنت هایی که دوست عزیز و اندیشمندم بر یکی از پست های قبل گذاشته بود مطلبی نوشتم که متاسفانه برای تعدادی از دوستانِ مسلمان تر از خدا ایجاد شبهه کرد. از آنجایی که اهل موش و گربه بازی و کارت بازی نیستم عیان مطلب را در همین صفحه عنوان میکنم .
دوستان قدیمی تر خوب بخاطر دارند که روزگاری در صفحات وبلاگِ اعضا بحث های زیادی در میگرفت که موجب ارتقاء دانش و تبادل تجارب و اطلاعات و معلومات برای همگان بود تا جایی که کامنت های یک پست خواندنی تر و جالب تر از متن اصلی میشد. شاید یکی از عمده دلایل بنده برای حضور جسته و گریخته و کم رنگم فقدان و نبود دوستانیست که از آنها بخوبی می آموختم .حال با هر عقیده و مرام و مسلکی که بودند . از نرجس بانوی بسیار مذهبی و البته بسیار محترم گرفته تا دوستان لائیک و دگراندیش چون مسعودِ نازنینم . از استاد گرامی ایرج خان ایرانی تا رفیق و همشهری نازنینی چون همایون .
به هرحال بنده هیچ زمان قصد و نیت اساعه ادب و بی حرمتی به اندیشه ها و آراء و عقاید هیچ احدی را نداشتم و ندارم . همواره باورهای دیگران ولو مورد قبولم نبوده اما مورد احترامم بوده . باز اگر حافظه دوستان قدیمی یاری کند شعار بالای وبلاگ  اول و مسدود شده ام در این سایت جمله ی " زنده باد مخالف من " بود و البته کماکان این شعارِ نانوشته سرلوحه نگارنده این وبلاگ  است. در طی سالهایی که بر این صفحه گذشت هیچ گاه آلوده به ادبیات سخیف و دم دستی معمول نشدم و همیشه از موضوعات و همینطور شیوه های نوشتاریِ دستمالی شده پرهیز نمودم . همواره سعی براین بود که مطالب چه دست خط خودم و چه انتخاب و گزینش شده  حتی اگر از جنس و مقوله عشق و عاشقی و امثالهم بود در چهارچوبی نو و تازه و از زاویه نگاهی دیگر به خواننده ارائه شود و اگر مطلبی مورد نقد و سوال عزیزی قرار گرفت با همه توان در صدد جواب گویی وتوضیح بربیایم.
دیرزمانیست که حتی اعتراض و نقد هم زیرزمینی شده وجسارت و جرأت نقد و سوال و غیره  در صفحه وبلاگ از میان رفته.  دوستانی که هیچ آشنایی با وجود نازنینشان ندارم طی کارت و پیامهای متعدد بنده را مورد لطف و عنایت قرار داده و در این مهم حتی از فحاشی  و اَنگ زدن هم ابایی ندارند! عزیزی که وبلاگ بانوان محترم مزین به کامنتهای مکُش مرگ مای ایشان است و چون دون ژوان های قرن هجدهم فرانسه دل آویخته ی این و آن است، به مثابه ی صحابه پیامبر به نام دفاع از ارزشها و عقاید نداشته اش صفحه زیبای یک کارت را آماج رکیک ترین الفاظ قرار میدهد .
به هر ترتیب  این پیشآمد باز هم تلنگری دیگر بر این بود تا به این سایت که بوی غریبه گی از همه جایش به مشام میرسد دل نبندم و فقط گاهی به حرمتِ انگشت شمار دوستان سابق مطلبی به اشتراک بگذارم.
در تعجبم  چگونه از مقوله ای دفاع میکنند که الفبایش را نمیدانند.موضوع خیلی جالب است از کیان مذهب کسی مدعی دفاع است که ابتدایی ترین اصولش را نمیداند وبرای حریم قلم شخصی یقه پاره میکند که املای ابتدایی را مشق نکرده . دیوانه خانه ایست جامعه ما. این مختص دنیای مجازی نیست در دنیای واقعی هم چنین است.
به همانکه بندگی اش را مدعی هستید دل آزردن، گناهیست که خداوند هم عاجز از بخشایش آن است


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


موزیک هم برای همان دوستان مذهبی که حداقل با ادب شبهه ای که ایجاد شده بود را انتقال دادند.

پنجشنبه 2 مرداد 1393 - 4:35:29 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://cardinal.gegli.com

ارسال پيام

شنبه 4 مرداد 1393   8:39:37 PM

همایون عزیز

میگویند دزدی که با چراغ می آید گزیده کالا می برد.

گاهی شخصی ناخواسته یا از روی غفلت یا جهالت بی هیچ قصد و غرضی موجبات آزار دیگران را فراهم میکند که خب جای اغماض و چشم پوشی دارد اما گاه طرف آگاهانه با قصد و نیت مشخص اقدام به مردم آزاری میکند که مصداق همان ضرب المثل بالاست.

باز هم بنا به آستانه ی تحمل و شکیبایی هر فرد تا چند بار میشود نادیده گرفت اما وقتی این شد یک سیاق و روش دیگر چشم پوشی معنا ندارد

حالِ این خران بر یخ مانده از جهتی قابل ترحم است .چرا که بقدری از ایجاد ارتباطی سالم با همنوع حتی در این فضای مجازی عاجزند که چاره ای جز سنگ پرانی برای ابراز وجودشان ندارند.

آدمی موجودی پویاست ،حال با شدت و ضعف برای هر فرد اما این موجودات گرفتار چنان جمودی هستند که از دیدن تغییرات اطرافشان بکلی عاجز و ناتوانند .

میدانم که صدالبته این مطالب را خواهند خواند .امید اینکه بخاطر خودشان هم که شده زرورق مخِ فابریکشان را باز کنند و بگذارند مغزشان نفسی تازه کند.

http://cardinal.gegli.com

ارسال پيام

شنبه 4 مرداد 1393   12:45:42 PM

خانم مژگان خوشحالم تو این صفحه می بینمتون

گاهی چنان است که پیامهایشان را نخوانده پاک میکنم اما زمانی که کار را به فحاشی آن هم در یک صفحه عمومی میکشانند ، ناچار میبایست برخوردی مناسب با شانشان کرد.

بله .متاسفانه این قشر را من هم بخوبی میشناسم و به همین جهت حرفها و نظرات و انتقاداتشان را برنمیتابم چرا که کردار خودشان  گفتارشان را نقض میکند

http://cardinal.gegli.com

ارسال پيام

جمعه 3 مرداد 1393   5:23:16 PM

دوست گرامی خانم بهانه

سپاس از نظر شما و ممنون از جملات انتخابی

شما که مدتهاست استحضار دارید بنده اصولا آدم پرخاشجو و حاشیه داری نیستم .دامنه ی صبر و تحملم هم کم نیست اما باور کنید گاهی برای بعضی امر مشتبه میشود و به حساب بی پشم بودنِ کلاه میگذارند پس لاجرم میبایست پاسخ شان را آنگونه که شایسته اش هستند داد

بنده مدتهاست که به جهت دوری از همین بلواهای خاله زنکانه از رفت و آمد به وبلاگها دوری میکنم حتی جواب کارت ها و پیامها را هم نمیدم . مبادا داستان کشدار شود که همین امر بعضی عزیزان را دلخور کرده و بحساب غرور و از این دست مسایل میگذارند. وگرنه حقیر مدتهاست که آزمونم را در این حوضخانه پس داده ام و وصله ای به تنبانم نمی چسبد.

باقی بقایتان

http://violetflower.gegli.com

ارسال پيام

جمعه 3 مرداد 1393   12:47:02 PM

 جملات زیبا, عکس نوشته های آموزنده, سخنان الهام بخش

http://violetflower.gegli.com

ارسال پيام

جمعه 3 مرداد 1393   12:45:44 PM

 جملات زیبا, عکس نوشته های آموزنده, سخنان الهام بخش

http://violetflower.gegli.com

ارسال پيام

جمعه 3 مرداد 1393   12:44:24 PM

 http://up.hammihan.com/img/userupload_2013_7875032291376199114.3982.jpg

http://violetflower.gegli.com

ارسال پيام

جمعه 3 مرداد 1393   12:43:21 PM

 http://www.aftabir.com/articles/religion/moral/images/c33c7d74cf4f4042b6dc021b1409d255.jpg

ضمن عرض سلام و تایید فرمایشات شما مدیر محترم وبلاگ و استاد فرهیخته جناب همایون عزیز اضافه میکنم بنده تا اونجاییکه به یاد دارم اکثر ماها اغلب اوقات در این سایت همواره با افرادی  مواجه شدیم كـه درك كردن و مصاحبت با آنها تا حدودی واسمون دشوار بوده. 

http://violetflower.gegli.com

ارسال پيام

جمعه 3 مرداد 1393   12:42:29 PM

چرا که این دسته افراداز دید ما ممکنه غیر عادی بـه نظر برسند، و متاسفانه در همه جا وجود دارند و به ناچار مجبوریم كه یا به نوعی با آنها كنار بیاییم ویا گاهی هم باهاشون مقابله کنیم درست مثل این دوست نامحترم که اخیرا در وب شما و بنده ایجاد تنش کرده بود ..اگر شما در پست قبلی من مروری کنید خواهید دید که بنده تا حدودی دفاع کردم ولی خوب اینو باید بخاطر داشته باشیم که این مشکل من یا شما نیست در واقع رفتار منفی افراد بازتاب درونشان است که نمود خارجی پیدا می کند و من نوعی  یا شما دوست خوبم بر حسب اتفاق در برابرشان قرار می گیریم و اذیت میشیم...

http://violetflower.gegli.com

ارسال پيام

جمعه 3 مرداد 1393   12:41:40 PM

واقعا این افراد یک نوع بیماری روحی دارند شاید درگیر بیماری شیزوفرنی هستند که همیشه سعی دارند دیگران را نیز در روحیات خسته کننده وبی روح خودشون سهیم کنند..مثلا تصمیم میگیرند که عمدا نظر ناراحت کننده ای بر علیه کسی در سایت بگذارند و مرتب چک کنند ببیند آیا کسی جواب آن را داده و اگر کسی نظری داده جواب منفی تری بدهد.درواقع جنگ اعصاب و روان راه بندازند..درسته که وقتی ما بی اراده واکنش نشان می دهیم این واکنش طبیعی و صادقانه است. ولی با این کارچیزی حل  نمیشه و درواقع بیشتر به خودمون ضربه روحی وارد میشه درست همون چیزی که طرف مقابل میخواد بهش برسه ..

http://violetflower.gegli.com

ارسال پيام

جمعه 3 مرداد 1393   12:40:35 PM

درسته وقتی ما به مقابله برمی خیزیم در ذهنمان احساس رضایت می کنیم اما روحمان آزرده است قلبمان سخت می شود و به سراغ افکار خشونت آمیز می رویم چون واقعا من به این نتیجه رسیده ام که خشم، خشم را می پروراند چون خیلی به ندرت پیش می آید که عکس العمل در مقابل شخصی منفی نتیجه خوبی داشته باشد. این کار فقط آتش خشم را شعله ور می کند و واکنش منفی تر شخص را به دنبال دارد. پس به نظر من بهتره به جای صرف انرژی روی مسائل منفی آن را صرف خوشبختی خودمون کنیم.ضمن عرض معذرت از اینکه زیاده نوشتم و وبلاگتون رو خط خطی کردم

با احترامات لازم.. بهانه صادقی

http://cardinal.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 2 مرداد 1393   8:31:19 PM

دوست مهربان و گرانقدر بانو بهانه

سپاس و تشکر از لطف و زحمت شما

حضور دوستانی چون شما موجب دلگرمیست

http://cardinal.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 2 مرداد 1393   8:23:38 PM

دوست و برادر محترم همایون عزیز سلام
امروز صبح که این مطلب را به اشتراک گذاشتم هرچه کردم قلمش را درشت تر کنم نشد که نشد .ادا و اصول سایت با چاشنی بی حوصلگی حقیر این شد که شد.
بعد از ظهر آمدم سر فرصت اَبرویش را درست کنم زدم چشمش را هم کور کردم و باز یکی دیگر از عجایب این سایت فوق پیشرفته بر بنده آشکار شد آنگونه که آنچه نوشته بودم به طرفة العینی همه مبدل به علامت سوال گردید .هرچه کردم دیدم خیر مرغ یک پا دارد و معجزه یک بار اتفاق میافتد جهت ایمان مشرکان . ناچار و ناامید مجبور به تعویض صفحه و انتقال مطلب به صفحه ای دیگر شدم با این خیال خام که کامنت ها و دستخط گرانقدر شما را با ابزار کپی پیست به این صفحه منتقل کنم که باز هم مواجه شدم با بیلاخ محترمانه این سایت معظم و مفخم.
الغرض اینکه با کمال شرمساری و البت امتنان از زحمت شما دوست عزیز خواهشمندم دست نوشته های مبارک را به این صفحه انتقال دهید که وزن و اعتبار این صفحه به حضور عزیزانی چون شما و دیگر دوستان است.
واما در پاسخ آنچه فرمودید.
راستش این داستان اذیت و آزار بقدری تکراری و نخ نما شده که از حوصله بحث و موشکافی خارج است . خدا را شاکرم که همانگونه که معروف است در هر شری خیری هم نهفته و خیر این قشقرق اخیر اینکه دوستان آنسوی پرچین با ذربین این صفحه و شخصیت و سکنات و حرکات این حقیر را رصد میکنند تا به محض یافتن سرنخی با همه توان یورش بیاورند.
همین برای بنده بس که نشانه قوت این صفحه است که چنانچه مطلب غیری را درآن منعکس کردم فوری به چشم بیاید و دوستان یکی از پیاده نظامشان را به جهت هیاهو گسیل نمایند. غافل از اینکه قافله سالارشان در این نبرد پشتش به خاک نشسته در زمانی که از خاطره ها دور نیست.
اما همانگونه که فرمودی و عرض کردم بواسطه و به بهانه تازه کردن دیدار با عزیزانی چون شما لاجرم میبایست پیهِ این سنگ اندازی های گاه و بیگاه را هم به تن مالید.
حضورت موجب سرافرازیست رفیق .خوش آمدی

http://violetflower.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 2 مرداد 1393   6:15:03 PM

با کسب اجازه از اساتید محترم جناب استاد همایون عزیز و جناب داریوش عزیز و محترم

البته در اولین فرصت نظر خودم را در این مورد قید میکنم..موفق باشید

http://violetflower.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 2 مرداد 1393   6:14:14 PM

 homaun - -

 اسم دارد سلامت روانی ندارد

 

سلام داریوش عزیز

راستش این روز ها درد نان و جان و آوارگی در میانسالیم دیگر برایم رمقی نگذاشته که بتوانم زود به زود وارد این خانه قدیمی شوم البته اعتراف می کنم که بسیار خاطرات ناخوش هم از این جا دارم ولی همان مقدار خاطرات خوش از دوستان نازنینی چون تو ،  همواره مجابم کرده که به اینجا ورودی داشته باشم . که گویا اندکی دیر رسیدم و نمیدانم اصل مساله چیست ولی میتوانم حدس بزنم که دوباره سر منشاء ان کجاست و از ذهن و رفتارهای کدامین روان پریش و مجنونی سیراب می شود . گمان می کنم که دیگر اغلب دوستان این ذهن مریض را می شناسند . حدود یک ماه پیش دوستی که در این سایت برای مدت طویلی وبلاگی داشت و البته رابطه اش با من سالی می شد که قطع بود بدون مقدمه برایم پیامی فرستاده بود و شرحی بر داستانی و جدلی که نا خوانده پیدا بود که منشاء ان کیست و کجاست و از من کمترین ، درخواست حلالیت داشت که زمانی بدلیل اراجیف فردی پیرامونت چنان اندیشیدم و چنان گفتم .

من نیز اذعان میدارم نمی توان همیشه در برابر اراجیف روان پریشان و بیماران مغزی سکوت کرد و حریم ادب نگاه داشت ، بهترین راه ایستادن و بقولی کم کردن رویشان است اگر چه خودم در طول زندگی هرگز نتوانستم چنین باشم و با کمترین ناملایمتی کوله بارم را گرفته و رفته ام .  

http://violetflower.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 2 مرداد 1393   6:13:41 PM

 homaun - -

 همانطور که بدرستی نوشتی زمانی این خانه بسبب وجود نازنینانی زیبا بود و دوستن داشتنی و پر خاطره ، بزرگواران و دوستانی چون تو ، پوریای دوست داشتنی ، یاقوت نایاب ، فریاد ساز دوست ، راضی شیطون ( که این فتنه را او در دامن انداخت ) ، آوای معلم ( که همیشه در نوشته هایش شیطان رژه میرفت ) و دیگرانی چون بهانه و مسعود و  رها و ... و البته که خانم سکوت ( که گمان میکنم چندی است بین ما شاید بدلیل رفتار فردی بیمار و یا برداشت غلط خود من فاصله بسیار افتاده و البته که هرگز تشابه فکری بین ما وجود نداشت ولی این باعث نشد که دوستی و متانت در کلام ما از بین رود و حتی اندکی تقلیل یابد ) و همینطور ایرج بزرگوار ( که ما از اول با هم مساله داشتیم یعنی ایشان با من مساله داشتند ولی هرگز من دلخوری از ایشان نداشتم چوت میدانستم ایشان همواره با پیش فرض مرا قضاوت می کنند ) آرزو می کنم تمام این افراد که نام بردم و یا از قلم افتادند در صحت و سلامت باشند .

تا اینکه دوستان بسبب مسائلی که بهتر میدانی کم کم از اینجا رفتند و چون من و تو هر از گاهی سری می زنند بعضا در سکوت و خفا ، دلیل این هجرت هم پر واضح است چون می بینم که امروز با ان مجدد درگیری . البته از اینکه دوستانی عزیزی پیدا کردم بغایت دوست داشتنی همواره این خانه برایم عزیز بوده و خواهد بود .

حکایت رفتن ها و آمدن های ما به اینجا شاید از نوع دلبستگی و دلتنگی هاست  ، دلبستن و دلتنگی، دو واژه­ای هستند که سخن از احساسات و عواطف روحی به میان می آورند، دلبستن به هر کس یا هر چیزی باعث آن می شود که اگر چند صباحی به دور از آن کس یا چیز باشی دچار دلتنگی شوی،دچار خواهش و خواستنی برای برگشتن به سوی آنی که بدان دلبسته­ای.

http://violetflower.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 2 مرداد 1393   6:13:01 PM

 homaun - -

 در این دنیای امروزی که شتاب بسیاری برای مدرن­تر شدن دارد دلبستن وبلاگی و دلتنگی حاصل از آن اتفاق جدیدی است.در این چند وقتی که نبودم چقدر دلم می­خواست چند لحظه سری به وبلاگ­ها بزنم و گاهی نظری بدهم و یا چیزی بنویسم.

زیستن ما در کنار انواع لوازم دیجیتالی همانقدر که باعث نزدیک شدن صداها و تصاویر به­هم شده است و حتی با ایجاد دنیایی مجازی هریک از ما را صاحب دوستانی نه آنقدر آشنا نموده است،به همان سان هم ما را (و شاید من را)اینچنین دلتنگ و محتاج فضای مجازی آن نموده است. ولی من گمان می کنم که در این عصر ارتباطات تنها تر شده ایم . چون که ما آدم ها عادت داریم همدیگر را از روی نوشته هایمان قضاوت کنیم بعضا با پیش فرض هایی که از دیگری در ذهن خود ساخته ایم  ( مثل رابطه من و ایرج بزرگوار ) ولی حقیقت ماجرا در این است که کلمات واسطه خوبی برای بیان احساسات و ماهیت وجودی ما نیستند ، میخواهی احساست یا دیدگاهت را بیان کنی جز چند کلمه واسطه دیگری نداریم و اگر ادمی مثل من انشاء ضعیفی داشته باشد چه بسا که مورد خیانت کلمات قرار گیرد و چیزی از من بسازند که اصلا آن نیستم . پس اینکه دیگران از نوشته های من و تو چه برداشت می کنند بماند به بازی کلمات ، ولی انچه رفتار میکنند از تمجید و توهین بماند به قاعده ادب و فرهنگ و بی ادبی و بی فرهنگی  

http://violetflower.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 2 مرداد 1393   6:11:38 PM

homaun - -

خوشحالم که بازهم هوای این محیط وبلاگی را پس از چند روز تنفس می­کنم و در کنار دوستان نادیده خود هستم.

 

 

خارها
خوار نیستند
شاخه های خشک
چوبه های دار نیستند
میوه های کال کرم خورده نیز
روی دوش شاخه بار نیستند
پیش از آنکه برگهای زرد را
زیر پای خویش
سرزنش کنیم
خش خشی به گوش می رسد 
برگهای بی گناه
با زبان ساده اعتراف می کنند
خشکی درخت

از کدام ریشه آب می خورَد 

آخرین مطالب


جان من است او


big bang


فانتزی بُعد یازدهم


its a mans


it takes



infinity


اولین قانون جهان


soridan


fantasy


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

659179 بازدید

239 بازدید امروز

406 بازدید دیروز

4831 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements