×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم
× im only responsible for what i say not for what you understand
×

آدرس وبلاگ من

cardinal.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/cardinal2

?????? ???? ?????? ???? ????? ????? ??? ????
× ?????? ???? ???? ?? ???? ????? ????? ??? ????

زندگی در دستشویی ها همچنان ادامه دارد

هایده با سوزمیخواند ...تا بجای نیرنگ ها رنگ تمنا میگرفتی ،میگرفتی... گلهای  رنگارنگ شماره پانصدو نمیدونم چی چی.

از لای صندلی تویوتا کمری بادِ یخ به پهلوهام سقلمه میزنه .یاد پیکان قراضه هایی که تو سرزمین اصلی سوار میشدیم و باد از صدجاش میومد تو میافتم.امروزبا تاکسی خطی دارم میرم تا محیط تکراری کار رو تا عصر تحمل کنم .

بین راه یه مسافر پیاده میشه .تا بیاد پول تاکسی رو حساب کنه اونطرف خیابون موضوعی نظرم رو جلب میکنه که میتونه موضوع ساخت یه فیلم کوتاه باشه مثل این.

یک لانگ شات از یک دستشویی عمومی در محوطه ی پارک

دوربین جلوتر می آید. یک مِدیوم شات از مردی چهل و هفت ساله، با صورتی آفتاب سوخته، پیشانی پر چین و چروک و دستهایی زشت و بی ریخت. رو به رویش پسری نه ساله نشسته که از لحاظ خصوصیات ظاهری انگاری همان مرد است که با فتوشاپ چهار ایکس کوچکترش کرده ای. حالا یک ایکس بالاتر یا پایین تر!

روی تکه ای موکت سبز رنگ کهنه نشسته اند و با کمی نان مشغول وَر رفتن با آخرین اثرات حلیم چسبیده به ته کاسه هایشان هستند.

کلوز آپ :

پسر : بابا، چرا ما باید جایی زندگی کنیم که مردم میان دستشویی می کنن؟

پدر : نه پسرم. ما از اول همین جا زندگیمون رو می کردیم. بعدش اینا تصمیم گرفتن بیان برینن تو زندگی و دنیای ما!!

مدیوم شات : نان ها تمام شده و با انگشت افتاده اند به لیسیدن حلیم ته کاسه شان!

لانگ شات :  نمای بیرونی یک دستشویی عمومی در یک محوطه ی پارک

 

دوشنبه 7 بهمن 1392 - 8:50:10 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://cardinal.gegli.com

ارسال پيام

چهارشنبه 9 بهمن 1392   12:18:15 PM

خانم بهانه حق با شماست ممنون

خانم یاقوت خوشحالم میبینمتون

خانم نیکی

راه دشمن همه نشناخته ایم
تیشه بر راه خود انداخته ایم

جان کلام رو از زبان نیما گفتید . سپاس

http://www.gegli.com

ارسال پيام

سه شنبه 8 بهمن 1392   2:13:33 PM

به یاد نیما

کچَبی 

کچبی دید عقابِ خودسَر
می بَرد جوجککان را یکسَر
خواست این حادثه را چاره کند
ببُرَد راهش و آواره کند
کرد اندیشه و کرد اندیشه
برگرفت ازبرخود آن تیشه
رفت از ده پی آن شرزه عقاب
پل ده را سر ره کرد خراب.
راه دشمن همه نشناخته ایم
تیشه بر راه خود انداخته ایم

....!!!

yag

yaghotsaeedy

http://yaghot.gegli.com

ارسال پيام

دوشنبه 7 بهمن 1392   2:53:06 PM

 بيا باز هم خودمان را به نفهمي بزنيم 

گاهي بفهمي 

نفهمي ....

نفهمي اوج فهم است 

http://violetflower.gegli.com

ارسال پيام

دوشنبه 7 بهمن 1392   10:23:01 AM

 http://www.siteaks.com/uploads/gallerydir/1210/3.jpg

مطلبی که زحمت کشیدید فوق العاده است

بر خلاف کوتاه ومختصر بودنش  باردار یک دنیا معانیست  

البته واسه کساییکه واقعا زخم خورده ی این دنیا و آدمهای درونش هستند

قطعا نوشته ی شما واسه دلهای زخمی خیلی خیلی دلنشین و قابل درکه

سپاسگذارم....بهانه صادقی      

لطفا کامنت قبلی را حذف کنید

http://violetflower.gegli.com

ارسال پيام

دوشنبه 7 بهمن 1392   10:13:14 AM

 زندگی اگر دشوار است...من از آن سخت ترم

http://my-breath.loxblog.com/upload/my-breath/image/IMG%5D.jpg

http://violetflower.gegli.com

ارسال پيام

دوشنبه 7 بهمن 1392   10:05:51 AM

زندگی سخت نیست…

زندگی تلخ نیست…

زندگی همچون نت‌های موسیقی، بالا و پایین دارد

گاهی آرام و دلنواز، گاهی سخت و خشن

گاهی شاد و رقص آور، گاهی پر از غم.

زندگی را باید احساس کرد…

زندگی را باید با همان نت‌های بالا و پایین ساخت

تا که از تکرار خسته نشویم

تا که دل، گاهی شکستن را یاد بگیرد

تا جوانه‌ی احساس، گوشه قلب‌ها خشک نشود…

آخرین مطالب


جان من است او


big bang


فانتزی بُعد یازدهم


its a mans


it takes



infinity


اولین قانون جهان


soridan


fantasy


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

661570 بازدید

94 بازدید امروز

284 بازدید دیروز

3485 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements