×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم
× im only responsible for what i say not for what you understand
×

آدرس وبلاگ من

cardinal.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/cardinal2

?????? ???? ?????? ???? ????? ????? ??? ????
× ?????? ???? ???? ?? ???? ????? ????? ??? ????

لهستانِ تنِ تو

هربار که نگاهت میکنم یک چیزی توی چشم هایت می درخشد که می بردم تا خیابان سنگفرشِ مه گرفته ای وسط خرابه های لهستان بعد از حمله ی آلمان ها. پلک که می زنی ساختمان های نیمه ویران فرو می ریزند و گرد و خاکی به پا می کنند. دستم را جلوی دهانم می گیرم و سرفه می کنم. می گویی : اینقد سیگار نکش، خودت رو خفه کردی!

می گویم : از سیگار نیست که. لهستان رو با خاک یکسان کردی از بس پلک می زنی!

می خندی. یک موجی روی خنده هایت می نشیند که می کِشد و می بردم تا صدای موزیک والس آکاردئون پیرمرد مستی کنار رود ویستولا. پیرمرد آکاردئونش را کنار می گذارد، دستش را توی پالتوی کهنه اش می کند و از داخل آن ویسکی جییبی اش را در می آورد. همانطور که به ما نگاه می کند آرام چند جرعه ای می نوشد و بعد چیزهایی به لهستانی می گوید که نمی فهمم. از حرکت دستش که به سمتم دراز شده می فهمم که می گوید می توانم از ویسکی اش بخورم. با ایما و اشاره حالی اش می کنم که من از خنده های تو مست می شوم. می فهمد. می خندد و قوطی را کناری می گذارد و دوباره بند آکاردئون را روی گردنش چفت می کند. همین که می خندی باز صدای موزیک والس آکاردئون پیرمرد مستی کنار رود ویستولا، لهستان را پر می کند. دستم دور کمرت حلقه می شود و می رقصیم. آنقدر می رقصیم که پیرمرد از نفس می افتد. دستم را روی سینه ام می گذارم و سرفه می کنم. می گویی : اینقد نکش، میمیری آخرش!

می گویم : از سیگار نیست که. لهستان رو ویران کردی از بس می خندی!

آرام کنارم می نشینی و موهایت را روی شانه هایت می ریزی. دستم را که لای موهایت می برم سرمایی تا زیر پوستم می دود و می بردم تا شب های سرد زمستانی کراکوف، تا بلوک های تاریک و برفی آشویتس. نور چراغ های نگهبانی نازی ها که از روی دیوار می گذرد سرمان را می خوابانیم. می گویم با شماره ی سه که گفتم، بلند می شویم و می دویم سمت دیوار. به آنجا که رسیدیم دستم را قلاب می کنم و تو بالا می روی. بعد که من بالا آمدم روی سیم خاردار ها به پشت می خوابم و تو از روی شانه ام بپر آنطرف. یک. دو. سه. به سمت دیوار می دویم. قلاب می گیرم و تو بالا می روی. دستم را می گیری و بالا می کشی. روی سیم خاردار ها می خوابم. خارهایش توی پشتم فرو می روند. دستت را روی شانه ام می گذاری و از من بالا می روی. می پری آنطرف. خارها توی بدنم فرو رفته اند. نور چراغ به سمت دیوار می آید. نمی توانم تکان بخورم. نور روی سینه ام می ایستد. سرباز نازی به آلمانی چیزهایی می گوید که نمی فهمم. از حرکت دستش می فهمم که می خواهد شلیک کند. می خواهم بگویم من از خنده های تو مست می شوم که امان نمی دهد. شلیک می کند و رد داغی روی سینه ام را می سوزاند. می گویی : اینقد این لامصب رو نکش. قلبت از کار می افته ها!

می گویم : از سیگار نیست که. لهستان رو اشغال کردی با عطر موهات!

یکشنبه 5 آبان 1392 - 11:57:16 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://www.gegli.com

ارسال پيام

دوشنبه 6 آبان 1392   9:19:06 PM


از خون دل نوشتم نزديك دوست نامه
اني رايت دهرا من هجرك القيامه
دارم من از فراقش در ديده صد علامت
ليست دموع عيني هذا لنا العلامه
هر چند كزمودم از وي نبود سودم
من جرب المجرب حلت به الندامه
پرسيدم از طبيبي احوال دوست گفتا
في بعدها عذاب في قربها السلامه
گفتم ملامت آيد گر گرد دوست گردم
و الله ما راينا حبا بلا ملامه
حافظ چو طالب آمد جامي به جان شيرين
حتي يذوق منه كاسا من الكرامه

http://www.gegli.com

ارسال پيام

دوشنبه 6 آبان 1392   9:11:13 PM

پرتو عمــر ، چراغــی است که در بــزم وجــود

بـه نسیم مــژه بـر هـم زدنـی خــاموش است

http://violetflower.gegli.com

ارسال پيام

دوشنبه 6 آبان 1392   6:22:59 PM

 

ضمن عرض تسلیت حضور سرور عزیز و محترمم جناب استاد همایون عزیز

مادر، می خواهم با اشک هایم، گلی بپرورم به رنگ خون دل

و به قامت هزاران دریغ و آه بر مزارت گذارم

مادر، اینروزها آهم را بنگر و دریغم را شاهد باش

هنوز باور ندارم که تو رفته ای

هنوز دست احساس تو را حس می کنم تو زنده ای

با تشکر از همدردی مدیر محترم وبلاگ جناب اقای داریوش عزیز

http://cardinal.gegli.com

ارسال پيام

دوشنبه 6 آبان 1392   2:30:34 PM

همایون عزیز دوست و برادر بزرگوار و گرانقدر

بدینوسیله ضایعه جبران ناپذیر و سهمگین فوت والده گرامیتان را از جانب این وبلاگ و خوانندگان فهیم و اندیشمندش به شما و خانواده محترم تسلیت عرض کرده وبقای عمر برای بازماندگان و آرامش برای روح آن بزرگ مادر مسئلت مینمایم

همدردی دوستانت را پذیرا باش دوست من

http://cardinal.gegli.com

ارسال پيام

دوشنبه 6 آبان 1392   2:19:51 PM

خانم بهار ممنون از متن زیباتون

آخرین مطالب


جان من است او


big bang


فانتزی بُعد یازدهم


its a mans


it takes



infinity


اولین قانون جهان


soridan


fantasy


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

658603 بازدید

69 بازدید امروز

449 بازدید دیروز

4570 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements