یک بغل بادام کوهی برای تو
تلخ است
اما جان گذاشتم تا چیدمشان
خیلی دورها زیر چتر شکوفه های سفیدشان
انتظار نشسته بودم به ترانه بلوغشان
با دندان نشکنی
درونشان دل نهادم
کوچک که بودم ، پیری مُشتی بادام کوهی
به دامنم ریخت
گفت تلخیشان را بپذیر تا شیرینی کامت را
به فهم برسی
ومن.....نفهمیدم
نفهمیدم
تا امروز به تلخی چشم براه رسیدنِ بادام های کوهی بمانم
و امروز به تو می بخشمشان
بیا... همه اش مال تو
تا دور بمانی از تلخ کامی های روزگار
با دندان نشکن...
دل نهادم ...
سپاس داریوش خان
سر صبحی چقدر دلم بادام خواست ولی از نوع شیرینش
آهنگتون هم که دیگه فوق العاده است
دلنشینه شاید بیشتر از اون بادام ها
دقیقا یاده دوران کودکی افتادم و بقول راضی که گفت کاش پارسال پیارسال بود ولی من میگم ای کاش 14 / 15 سال بر میگشتیم عقب نه بیشتر ولی .......................................... افسوس
ممنون داریوش جان
سلام
کاش بهار بود
بهار پارسال
یا پیارسال
یا
سالهای خیلی قبل تر
بادوم خوب نیس
بهارش قشنگ تره
651232 بازدید
29 بازدید امروز
353 بازدید دیروز
1104 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian