تازه ممد نیستی اینا رو ببینی

با سپاس فراوان

معذرت وبلاگتونو شلوغ کردم

در ضمن هر کاری کردم نتونستم اهنگتونو دانلود کنم

نمی دانم چرا امشب واژه هایم خیس شده اند
مثل آسمانی که امشب می بارد....
و اینک باران

استاد ایرانی عزیز ، شاهد از غیب که میگویند شمائید بخدا

متشکرم ..متشکرم

آقا پوریای عزیز ، مرسی که یادآور یکی از جملات تاریخی و گهربار اوس محمود شیر دل شدی ،اعجوبه ایست این دکتر برای خودش بخدا

ممنون از نظرات ارزشمندتان

درود اخه هرچی بنویسی عده ای حمل بر خود یا ... می کنند ، تا نباشد چیزیکی مردم نگویند چیزها ، هر چه میخوای بنویس اما روشنگری نباشه و عقل را متذکر نشه اصلن عقل میخوام چکار نفت که داریم بفروشیم و با یارانه زندگی بکنیم ، اگر بذارند بفروشیم و پولشو بتونیم بگیریم ؟ پولش هم سرشونو بخوره جنس بدن ما ایرانیها که جنس و جنسیت را دوست داریم و برای همینه که جداسازی جنسیت را اجرا می کنند تا تشنه تر هش ... بشیم و ادم رایگان / ساندیسی برای ازمایش چرخ فلکهایمون پیدا بشه

ممنون آقا فردین از حضورت

والا با این کامنت دوم شما یاد یه شعر از مولانا افتادم

نردبان این جهان ما و منی است

عاقبت این نردبان افتادنی است

لاجرم هر کس که بالاتر نشست

استخوانش سخت تر خواهد شکست

...البته و صد البته شما دوست بزرگوار علیرغم صعود به بالای این نردبان همچنان تواضع ، انسانیت ، و شرافت خود را حفظ کردید و برای چند پله بالاتر تعدادی بیچاره را سر نبریدید وگرنه الان در طبقات بالاتر این نردبان بودید و همین کفایت میکند و می ارزد به اینکه آدمی شبها سرِ آسوده بر بالین گذارد و با وجدانی آسوده سر از بالین بردارد.

درود بر شما

يادمه سالها پيش در جايي كار مي كردم كه ، چپ و راست مسئوليت و پستهاي مختلف به بنده بذل و بخشش مي كردند ، تا پستمان آنقدر بالا رفت كه گاه براي آمدن از دفتر چندين طبقه پائين مي آمدم با پله يا آسانسور ، راننده ، ماشين ، دربان ، و همچنان غرق در لذت اين اوضاع و احوال بودم كه يك روز ليستي در مقابلم قرار دادند تا امضاء كنم البته بي سر و صدا، كه با امضاء من عين افرادي كه در اون ليست بودند بي كار و اخراج مي شدند ، هر چه كردند قبول نكردم وچيزي نگذشت كه ديگر براي خروج از محل جديد كار بايد چند طبقه از زير زمين بالا مي آمدم و براي داخل يا بيرون بردن ماشينم خواهش مي كردم . يعني تموم اون امكانات به يك امضاء بند بود و اون امضاء به زندگي سي و چند نفر ، گر چه مدتي بعد از من كسي يا كساني اين كار رو جور ديگه انجام دادند ولي فكر اينكه چنين گناهي مرتكب نشدم هنوز هم بعد از سالها به من انرژي مي ده

والا  آقا، دروغ چرا ، فقط آ ، آ ،آ اين روزها همه چيز ممكنه !!؟ موضوع پيچيده بود كلا !! و ما در حد خودمان برداشت كرديم مثل داغ كردن فلانجا كه اشاره شد!!؟ اي آقا از قرينه كردن هم گذشته زوزنقه اي هم ديديم ،!!! كفتيد چرخ و فلك ياد مش كرم علي بخت برگشته افتادم كه يكي از همين چرخ و فلك هارو داشت و اون موقع بدون يارانه خريده بود اوائل زورش زياد بود همه رو مي نشوند داخلش و چرخش مي داد ولي تعجبم از اينه كه آخر عمري با يارانه هم نمي تونست بعده سي و چند سال يه نواش رو بخره تا اينقدر زور نزنه؟؟ اين اواخر دو نفر رو به زور مي چرخوند كه يه روز ناغافل يكي از بچه ها بي ادبي كرده و در حين چرخيدن چرخ و فلك مش كرم علي مي گوزه !!! مش كرم علي بدبخت از خنده دستش ول ميشه و شقيقه اش دقيقنا به ميله نگهدار چرخ و فلك خورده و ، جابجا تموم ميكنه از اون روز تا حالا هميشه دعا كردم كه هيچوقت  ارتباط شوم شقيقه با باد دوباره برقرار نشه كه ممكنه موجب مرگ كسي بشه ، شما گفتيد نميشه ولي ميشه باور كنيد ميشه همين كه گفتم يك نمونش، اندر احوالات داشتن پشت هم يا  پشت به پشت دادن فكر مي كنم به دليل عادت  و ايسادن زيادي پشت به پشت در صف ها براي چيز هاي مختلف باشه و اگر كسي پشتمان نباشه و اين گرما احساس نشه مخصوصا در زمستون فكر مي كنيم هنوز مغازه باز نشده يا ما دير و زود كرديم، البته در باب موضوع آخر و مسئله ساز توليد مثل مشكل اصلي  نه تنها حل شده بلكه اكيدا مورد تائيد قرار گرفته با اين اوصاف فكر نكنم ايشان پر بيراه هم گفته باشه اصلا قرار مثل چند سال پيش جايزه بزارن تا به كمك يارانه تا آخر برنامه توسعه به جمعيت مساوي با چين برسيم كه صد البته به همت و تلاش خودمون بستگي داره